| دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

پورتال جامع دلتا

تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران
دسترسی آسان به بخش های سایت
مقاله در مورد ارگ کریم خان زند

ارگ کریمخان یا زندان کریم خان؛ قصر سلطنتی و اندرونی کریم خان زند؛ حاکم شیراز بوده است که در سال 1180 ه. ق. به دستور وی ساخته شده است.

کریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت کرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و کشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار کارگران قرار داد. درساختن ارگ، معماری نظامی و معماری مسکونی هر دو با هم به کار رفته است، چراکه ارگ؛ خانه پادشاه بوده و باید از ضریب امنیتی بالایی برخوردار باشد. بنابراین دیواره های بیرونی که همانند دیوارهای یک قلعه نظامی است، بسیار مرتفع با ارتفاع حدود 15 متر می باشد. دیوارها به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آنها در پایین به حدود 3 متر و در بالا به کمی کمتر از 3 متر می رسد. در قسمت بالای دیوار، جانپناه وجود دارد که محل استقرار سربازان بوده. تیرکش هایی نیز در این دیوار تعبیه شده که برخی کوچک هستند و حالت مورب داشته که محل قرار دادن تفنگ و اسلحه بوده است. سوراخ های بزرگتری نیز وجود دارد که به منظور راندن دشمن بوده است.

ضلع شرقی ارگ، دیوار بلندی است که درب ورودی در وسط آن قرار دارد. بر بالای سردر ورودی، صحنه ای از جنگ رستم و دیو سفید به وسیله کاشی های هفت رنگ لعابدار تصویر شده است. حمام خصوصی پادشاه، راهرو و اتاق نگهبانان نیز در پشت همین دیوار ساخته شده اند. در جلو این ایوان نیز دو ستون چوبی قرار دارد و حوضی چهارگوش نیز در جلو ایوان خودنمایی می کند.

شالوده و دیوارهای ارگ از سنگ ساخته شده اند و برای ساختن بقیه بنا از خشت پخته استفاده شده است. تزیینات داخلی، شامل قاب ها، ازاره هایی از سنگ مرمر یزد و تبریز و آیینه های بزرگی از روسیه، ترکیه عثمانی و اروپاست. نقاشی قسمت های بالا و سقف اتاق ها با آب طلا و لاجورد و رنگ های گیاهی و معدنی، رنگ آمیزی شده اند. نقش های اطاق ها اغلب گل و گیاه و به شکل ترنج و اسلیمی است. ارگ از نوع بناهای سه ایوانه است که ضلع ورودی آن به بخش خدماتی اختصاص دارد. پس از منقرض شدن حکومت زندیه و روی کار آمدن سلسله قاجاریه، ارگ به دارالحکومه تبدیل شد و مکانی برای استقرار یافتن والیان و حاکمان فارس گردید و تا اوایل سلطنت پهلوی نیز وضع به همین منوال بود. در زمان استانداری شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما (متولد 1236 و متوفی 1318 ه. ش.) به دستور وی کاشی کاری های ارگ ترمیم شد.

بنابر تحقیق آنوبانینی در زمان سلطنت رضاخان پهلوی بین سالهای 1320-1304 ه. ش. و بعد از آن، ارگ به عنوان زندان بزرگ شهر در اختیار شهربانی قرار گرفت. در طول این مدت تمام آثار نقاشی و مقرنس کاری اتاق ها را با گچ پوشاندند و اکثر اتاق ها و تالارها به وسیله دیوار به صورت سلول های کوچکی در آمد.

در سال 1350 ساختمان ارگ در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت و کار مرمت و بازسازی آن مورد توجه قرار گرفت. در بازسازی ارگ برای حفظ اصالت بنا دقت فراوانی شده و نقاشی های زیبای آن از زیر گچ کاری ها بیرون آمده است.

این اثر از مهمترین آثار دوره زندیه و مخصوصاً وکیل الرعایا، کریمخان زند، بوده که از لحاظ نشان دادن سبک معماری آن دوره نیز حائز اهمیت میباشد.

باغ چهلستون

 

 

کاخ چهلستون از نخستین بناهایی است که در آن تزئین وسیع، آینه‌کاری، نقاشیهای بزرگ دیواری و ستونهای چوبی، با سرستونهای مقرنس به کار رفته است.

تمام دیوارها با آینه‌های قدی و شیشه‌ها و نقاشیهای رنگی و زیبا تزئین شده بوده و همه درها و پنجره‌ها از نوع منبت و خاتم بوده است. مهارت و استادی ایرانیان در طرح این کاخ به خوبی مشاهده میشود که درآن فضای خارج از عمارت با فضای داخل آن، چنان مربوط و هماهنگ است که نمیتوان تشخیص داد کجا یکی پایان مییابد و دیگری آغاز میگردد. ایوان اصلی و چشمگیر کوشک با ستونهای متعدد که از ویژگیهای بنا محسوب میگردند، موجب تسمیه بنا به کاخ چهلستون گردید. در ایران تعدد و کثرت را بیشتر با عدد چهل بیان میکنند و به طور تصادفی چون تعداد ستونهای تالار، بیست عدد و انعکاس عمارت و ستونها هم در استخر مقابل آن به خوبی مشهود است، این کاخ با انعکاس آن در آب مفهوم چهل ستون پیدا میکند. هریک از ستونهای بیست گانه تالار ازیک تنه درخت چنار تشکیل شده و بر روی آنها لایه نازکی از تخته رنگ شده وجود دارد که سابقاً با آینه و شیشه‌های رنگی پوشیده شده بود. 

استخر مقابل عمارت به طول 110 متر و عرض 16 متر هم‌اکنون نیز طراوت و زیبایی خاصی به این کاخ میدهد. درگذشته جهش آب درحوض وسط تالار از دهان شیری که درچهار گوشه حوض قرار داشتند و فواره‌های سنگی که نقطه به نقطه در جوی کوچک اطراف عمارت قرار داشتند، صفای مخصوصی به این عمارت می‌داده است. تناسبات استخر مقابل کاخ برای دیدن تصویر کاخ در آب و تیرگی کف استخر به منظور هرچه عمیق‌تر نشان دادن آن طراحی گشته‌اند. 

چهارقطعه پایه ستون‌هایی که به صورت مجسمه‌های شیر و انسان در چهار گوشه استخر قرار دارند و دو تخته سنگ حجاری شده به شکل چهار شیر که در دو باغچه طرفین خیابان ورودی این عمارت قرار دارد و از تزئینات درون باغ محسوب میگردند، در اصل متعلق به این کاخ نیست و تنها آثار برجای مانده از قصرهای زمان صفویه به نام "سرپوشیده" و " آینه‌خانه" هستند که امروز دیگر وجود ندارند.

از ایوان چهلستون سه در به تالار پذیرایی که تمام عرض کوشک را اشغال کرده راه دارد. دیوارهای بالا را سه تابلو رنگ روغنی بزرگ زینت داده است و به تماشاگران کمک میکند تا زندگی پر غوغا و با نشاط قرن هفدهم را در نظر مجسم سازند یکی از این تابلوها شاه عباس را هنگام پذیرایی از خان ازبک نشان میدهد. شاه وخان هردو در یک شاهنشین نشسته‌اند.

نقاشیهای پایین دیوار این تالار پذیرایی، همانند عالی‌قاپو مناظری از تفریحات ییلاقی و روستایی را نشان میدهد. همانند بنای چهلستون، باغ آن نیز دستخوش تغییراتی بوده است که ازمهمترین آنها میتوان به احداث خیابان سپه بر سمت شمالی باغ و تغییر ورودی باغ از ضلع شرقی به ضلع شمالی و ایجاد جلوخان نیمدایره شکل امروزی از دوره پهلوی اشاره نمود. درجبهه جنوبی باغ نیز دخالتهایی در عرصه باغ به چشم می‌خورد که شکل کلی باغ را تحت تأثیر خود قرار داده است. درهمین زمینه می‌توان به دیوارهای از بین رفته اطراف باغ نیز اشاره کرد که نقش آن درتغییر فضای داخل باغ به میزان زیادی احساس میگردد. 

اگراز سردر ورودی اصلی به سمت داخل باغ حرکت کنیم، منظره کاخ و تصویر درون آب سوی حرکت را مورد تاکید قرار میدهد. محور اصلی نیز جهت حرکت را به کمک ردیف درختان دو سوی استخر کشیده میانی، به خوبی مشخص می‌نماید، بدین ترتیب که فضایی ممتد و جهتدار به سمت کوشک اصلی ایجاد میکند و همچنین استخر آب بر مطلوبیت فضایی این محور می‌افزاید. از سوی دیگر ایوان چهلستون رابطه بصری بین بیرون و اندرون کوشک را برقرار می‌سازد و حد فاصل آنهاست.

باغ چهلستون تقریباً مسطح و دارای شیب بسیار کمی است که به هدایت آب در جویها و کرت کمک مینماید. باغ چهلستون با مساحتی بیش از 67000 متر مربع به شکل مربع مستطیل با طول و عرض تقریباً برابر است که متاسفانه در اثر تصرفاتی که صورت پذیرفته، شکل اصلی آن تغییر یافته و بخشهایی از آن درسمت جنوبی جدا گشته‌اند. باغ به کمک یک محور اصلی طولی درجهت شرقی - غربی که استخر آب کشیده را در میان دارد و یک محور عرضی بدون جوی آب به چهار قسمت اصلی تقسیم گشته است. این محور عرضی با گذر از ایوان ستوندار در سوی دیگر نیز تداوم یافته است. ایوان به عنوان فضایی میانی، پیوند میان فضای باز و فضای بسته را مورد تأکید قرار میدهد.

محور طولی دیگر که از سمت شمالی کوشک می‌گذرد دارای جویی در میان است که آب جوی شاهی بدان وارد میشده است. آبراهه‌ای از بلوکهای سنگ‌قواره در پیرامون کوشک میانی قرار دارد و داخل حوضهای کوچکی میگردد. جزئیات این آبراهه‌ها، یادآور نمونه‌های موجود در پاسارگاد است و سنتی مداوم از زمان هخامنشیان را به نمایش میگذارد.

کوشک اصلی – کاخ چهلستون – یک‌سوم بالایی باغ جای گرفته است. سایر کرت‌بندیها و تقسیم‌بندیهای باغ از تناسبات قائمه پیروی کرده و باغ متقارن است.

باغ چهلستون به عنوان فضای درباری و محلی برای پذیرای رسمی از میهمانان خارجی شکل گرفته است. از آنجایی‌که نقاشیهای با ارزش بر دیوار تالار اصلی از زمان صفویه بر جای مانده‌اند، امروزه تالار اصلی خود به عنوان موزه مورد بهره برداری قرار گرفته است.

شاخه سوم از جوی شاهی پس از گذر از باغ بلبل یا باغ هشت‌بهشت وارد باغ چهلستون میشده و مورد استفاده آبیاری گیاهان باغ قرار میگرفته است. امروزه از یک چاه عمیق بدین منظور استفاده میشود. جدا از جنبه عملکردی حضور آب در باغ، آب از نظر زیبایی نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. آب به شکل ساکن در استخر میانی محور اصلی و نیز با حرکت در پیرامون کوشک اصلی بر این جنبه از نظام آبیاری تاکید میکرده است. 

مادام دیولافوآ، در مورد آرایش گیاهان در باغ چهلستون در سفرنامه خود آورده است که درختان چنار بلند با شاخه‌هایی تا رأس تراشیده در امتداد محور اصلی و دو طرف استخر، در جشنها مزین به نور بودند. در پای آنها گلها بدون توجه به رنگ و جنس، در کرتها یونجه و یا مرغ و درون کرتها، درختان میوه بدون تزئینات گل در پای آنها قرار داشتند. نظم گیاهی وگونه‌های گیاهی امروز باغ چهلستون از آنچه در گذشته بوده، متفاوت است. بسیاری از درختان چنار بزرگ و کهنسال از بین رفتهاند و گونه‌هایی همچون توت، افرا، برگبو، گردو و انجیر در باغ یافت میشوند. سایر گونه‌های گیاهی موجود آبشار طلایی، همیشه‌بهار رزهفت‌رنگ، بنفشه، مینا چمنی، شببو و شمعدانی هستند. درختان اصلی باغ چهلستون چنار، کاج و نارون هستند که در پیرامون کرتها قرار گرفته‌اند.

محدوده باغ چهلستون با دیواری محصور بوده که در ضلع شرقی که ورودی اصلی در آن جای داشته، دارای نمایی متفاوت از سایر نقاط دیوار بوده. این حصار باغ را از محیط اطراف جدا می‌کرده است. با توجه به طولانی بودن محور اصلی، دید اصلی به سوی کوشک بسیار ساده و یکباره بوده درختان دو سوی این محور برمعماری فضای باغ تأکید میکنند که این تاکید با وجود محور آب دو چندان نیز میگردد. در فضای باغ بدلیل وجود کرت‌بندیهای طولی و عرضی و متعدد، فضاهایی گوناگون قابل کشف است که منظر باغ را بسیار متنوع کرده است.

بیستون، آلبوم خاندان داریوش

 

در جنگ جهانی دوم سربازان مهاجم که در کرمانشاه اردو زده بودند، برای تفریح به کتیبه‌های بیستون تیراندازی می‌کردند.

در مسیر همدان به کرمانشاه، در حدود 30 کیلومتری کرمانشاه در غرب جاده، کوهی با دیوارهای عظیم سنگی وجود دارد که به «بیستون» معروف است. در پای این کوه در شرق جاده رودخانه‌ای زلال به نام «گاماسب» (گاماسیاب) جاری است. از پای کوه بیستون، از دل سنگ، چشمه‌ای زیبا، آب زلالی را به خاک زرخیز کرمانشاه هدیه می‌کند که وجود این چشمه به زیبایی این منطقه صد چندان افزوده است. 

حجاری‌ها و کتیبه‌های بسیاری در کوه بیستون از زمان هخامنشیان باقی مانده که شهرت جهانی دارند. 

در این کتیبه‌ها تصویر برجسته داریوش کبیر به حالت ایستاده که بالای سر داریوش، فروهر اهورامزدا بال گشوده است و در زیر پای داریوش، گئومات خائن از پشت به زمین افتاده و داریوش پای خود را بر سینه گئومات نهاده، حکاکی شده است.

پشت سر داریوش دو نفر از رجال ایستاده و 9 نفر اسیر دست بسته نیز در تصویر دیده می‌شوند. این نقش‌ها سه متر ارتفاع و شش متر طول دارند. 

کرمانشاه از نقاط حساس و استراتژیک کشور بوده و در قدیم در مجاورت امپراتوری عثمانی و اکنون در همسایگی عراق است.

در جنگ جهانی دوم به خاطر این مجاورت‌ها سربازان مهاجم که در کرمانشاه اردو زده بودند، برای تفریح به این کتیبه‌ها تیراندازی می‌کردند. به همین خاطر بخشی از این نقش‌ها دچار آسیب شده‌اند. برخی از این کتیبه‌ها به دستور داریوش نوشته شده‌اند و برخی نیز به زبان یونانی که کتیبه پارتی از آن جمله است. 

وجود این کتیبه یونانی نشان می‌دهد سپاهیان اسکندر خشن‌تر از آنچه که در کتاب‌های تاریخی یونان نگاشته شده با ایران مغلوب رفتار کرده‌اند به حدی که ایرانیان حتی نوشتن خط میخی را نیز فراموش کردند، در غیر این صورت هیچ دلیلی برای نوشتن کتیبه‌ها با خط یونانی توسط پارتیان وجود نداشت. 

در جنگ جهانی دوم سربازان مهاجم که در کرمانشاه اردو زده بودند، برای تفریح به کتیبه‌های بیستون تیراندازی می‌کردند 

کتیبه‌هایی که به دستور داریوش بر سینه کوه بیستون نگاشته شده است، به خط بابلی و پارسی در چهار ستون حک شده که ارتفاع هر ستون حدود 2 متر است.

این کتیبه مجموعاً 650 سطر دارد که در واقع یک کتاب تاریخ مختصر از دوران هخامنشی است. 

همچنین داریوش در کتیبه بیستون مطالب زیادی راجع به خود و خانواده‌اش گفته است. 

او از دروغ نفرت داشت و این نفرت خود را در همه خط‌های این کتیبه به طور مکرر آورده است. همچنین وی نگرانی خود را از این که گذشت زمان موجب فرسودگی کتیبه بیستون شود چنین ابراز داشته است: «اگر تو این کتیبه‌ها و این حجاری‌ها را ببینی و آنها را خراب کنی، اهورا مزدا تو را بکشد و نسل تو منقطع شود و هر چه تو می‌کنی، اهورا مزدا آن را خراب کند.» 

مطالعه کتیبه بیستون از زمان حمله اسکندر به بعد در اذهان ایرانیان به فراموشی سپرده شد، اما امروزه دانشمندان، تاریخ نویسان و جهانگردان بسیاری در پای کوه بیستون می‌ایستند و نظاره‌گر این کتیبه هستند.

ببیستون، گنجینه تاریخ بشری

رأی عبوری سریع بر تاریخ از آغاز تمدن بشری تا دوره صفویه شاید نتوان جایی را به تکامل بیستون یافت. منطقه تاریخی و اکوتوریستی بیستون در 25 کیلومتری شرق کرمانشاه در مسیر کرمانشاه به تهران و در جوار کوه بیستون قرار دارد. 

داریوش: اگر تو این کتیبه‌ها و این حجاری‌ها را ببینی و آنها را خراب کنی، اهورا مزدا تو را بکشد و نسل تو منقطع شود و هر چه تو می‌کنی، اهورا مزدا آن را خراب کند 

کوه بیستون از زمان‌های دور دارای اهمیت و تقدس فراوانی بوده و به همین دلیل از هر دوره تاریخی اثری را در خود جای داده است.

بدین ترتیب بی‌شک می‌توان بیستون را گنجینه تاریخ بشری نامید. علاوه بر آثار تاریخی کهن و موقعیت مکانی و چشم‌اندازهای طبیعی، این کوه از لحاظ ورزشی نیز دارای جایگاه و مقام ویژه ای است. دیواره بیستون یکی از هفت دیواره معتبر جهان برای صخره نوردی است و وزرشکاران بسیاری از نقاط مختلف جهان برای صعود از این دیواره را به کرمانشاه می‌کشاند.

دیدنی های کرمانشاه 

نقش و کتیبه داریوش هخامنشی، مجسمه هرکول، کتیبه و نقش گودرز، نقش و گلش اشکانی، بنای اشکانی، سرستون‌های دوره ساسانی، دیوار ساسانی، فرهاد تراش، کاروانسرای ساسانی، کاروانسرای ایلخانی، تپه نادری، پل خسرو، کاروانسرای شاه عباسی، وقفنامه شیخ علی خان زنگنه، نقش میترا یدات دوم، کتیبه های اسلامی، غار شکارچی، صفحه و دیوار مادی، کتیبه‌های کوچک، پل صفوی، ساختمان ساسانی و بناهای دیگر تاریخی را گردشگران می‌توانند در یک سفر کوتاه به کرمانشاه یک جا ببینند و در دل تاریخ پر بار ایران سفر کنند. 

در میان این آثار، نقش و کتیبه داریوش هخامنشی از همه مهم‌تر است. کتیبه داریوش بزرگ‌ترین و معتبرترین کتیبه‌ای است که تاکنون شناسایی شده و به عنوان یکی از میراث فرهنگی بشریت از سوی سازمان یونسکو به رسمیت شناخته شده است. 

در سال 522 پیش از میلاد مسیح، به فرمان داریوش ـ شاه هخامنشی ـ نقشی از وی، فروهر، دو تن از بزرگان پارسی گو، گئومات مغ و 9 تن از شاهان مغلوب را بر دیواره بیستون حک می‌شود. 

فرامین و اندرزهای داریوش شاه به صورت کتیبه‌ای بر دل بیستون حجاری شده و داریوش شاه در این کتیبه شرح فتوحات خود را به خط میخی به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی بر دل سنگ نگاشته است. 

شکوه این کتیبه به گونه‌ای است که فقط زبان فارسی باستان آن دارای 414 سطر است. 

داریوش شاه در این کتیبه از اهورامزدا بسیار یاد کرده و انسان‌ها را به راست گفتاری و نیک کرداری دعوت کرده است.

کوروش کبیر او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد.

کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد. 

کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مأمورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر (شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون (آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد. 

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود. حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است. 

فرمان کوروش کبیر

فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است. 

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد. 

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:

"آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم.

خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همهٔ پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای آشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکرهٔ ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند."

نقش رجب

 

 

از ایلامیان و مادها تعداد انگشت شماری نقش برجسته باقی مانده که در مناطق غربی و جنوب غربی کشور پراکنده اند.

دوران شاهنشاهی هخامنشیان شکوفایی نقش برجسته های باستانی به شمار می آید. نمونه های بسیاری از نقوش برجسته هخامنشی در استانهای فارس، خوزستان و کرمانشاه برجای مانده است که ازمیان آنها می توان به آثار باقی مانده در تخت جمشید، نقش رستم و بیستون اشاره کرد.

به نظر می رسد شاهان اشکانی علاقه چندانی به ایجاد نقش برجسته نداشتند و تنها نقش برجسته هایی از شاهان محلی در جنوب غربی ایران (اکثراً در خوزستان) برجای مانده است. با انقراض سلسله اشکانی و روی کار آمدن شاهنشاهی ساسانیان، ایجاد نقش برجسته بار دیگر رونق گرفت. رویکرد شاهان ساسانی به نقش برجسته بیشتر به منظور بزرگداشت وقایع مهم دوران حکومت خود بوده از جمله تاجگذاری (دیهیم بخشی) و پیروزی در جنگ. اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانی، پنج نقش برجسته برای یادبود پیروزی خود براردوان پنجم (آخرین شاه اشکانی) و دریافت دیهیم شاهی از اهورامزدا درمحل هایی از جمله نقش رجب، نقش رستم و فیروزآباد ایجاد کرد.

در سه کیلومتری شمال تخت جمشید، جانب راست جاده شوسه که به سوی اصفهان می‌رود، فضای کوچک عقب رفتگی در کوهستان وجود دارد که در آنجا، نقوشی از اردشیر بابکان و شاپور اول حجاری کرده، و این محل را نقش رجب می‌خوانند. علت این نام جز شهرت محلی عجالتاً دلیلی ندارد؛ مرحوم فرصت الدوله در کتاب آثار عجم نوشته است که آن را نقش قهرمان هم خوانده‌اند.

آثار نقش رجب شامل سه نقش برجسته است: سمت روبه‌رو نقش برجسته اردشیر بابکان را نشان می‌دهد که نماد سلطنت را از مظهر اهورامزدا می‌گیرد؛ در وسط آنها نقش دو طفل دیده می‌شود که یکی ظاهراً ولیعهد و دیگری حامل گُرز شهریاری است. پشت سر اهورامزدا، نقش دو بانو در حال احترام نموده شده، پشت سر اردشیر خواجه سرایی‌مگس پران به دست قرار دارد و شخصیت عالیقدرتری نیز، به حال کرنش ایستاده است.

کمی عقب‌تر، خارج از هشت نقش مزبور، تصویر کرتیر، موبد معروف و مقتدر دوران شاهنشاهان اول ساسانی به حال احترام با نبشته مفصل پهلوی به نظر می‌رسد؛ نبشته پهلوی آسیب دیده‌ای هم در نزدیک نقش اردشیر نقر نموده‌اند که مضمون ترجمه قسمت خوانای آن، چنین است: «آیین زردشت از بین رفته بود من که شاهنشاهم آن را از نو برقرار نمودم». دو نقش برجسته دیگر، تصویر شاپور اول، فرزند اردشیر بابکان را می‌نماید: نقش جانب راست، مظهر اهورامزدا را سوار بر اسب نشان می‌دهد که حلقه شهریاری را به شاپور سوار بر اسب می‌بخشد. در نقش جانبِ چپ، شاپور سوار بر اسب است و 9 نفر از بزرگان کشور پشت سر وی ایستاده‌اند که علامت خاندانهای بزرگ و اسپهبدان بر کلاههای چند نفرشان هویداست.

 

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
ارز دیجیتال
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش
موضوعات
تبلیغات
کسب درآمد اینترنتی
تبلیغات متنی
تمامی این سایت متعلق به شماست