مقدمه:
تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیریها وتصادمات گروههای مختلف انسانی است. انسان بحکم داشتن طبع اجتماعی، از همان روزهای نخستین خلفت، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است. در این زندگی که خود بخود براساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاریها وجود داشته است.
انسان، به زودی، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آنها و بهره گیری از آنها برآمد، در راه تثبیت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانهای برخورد نکرد بلکه میبایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند. قرآن کریم در آیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح میکند، مخصوصاً در این زمینه آیات 5 تا 16 سوره نحل بخوبی گویای این مطلب است.
در همین راستا، و بر اساس همین خلق وخوی بهره گیری از دیگران، آدمی سعی کرده است همنوعان خود را نیز به استخدام خویش در آورد و با تحمیل روش خود بر دیگران آنان را برای اهداف خویش به خدمت بگیرد، ولی در این راه بلحاظ اینکه نوع انسان از یک گوهر و در طبیعت انسانی همه از یک پدیده هستند، طبعاً با مقاومت روبرو شده و درگیریها و برخوردها و جنگها از همین جا نشأت گرفته است، صلاح اندیشی ها و راهنمائی ها و دعوتهای مردان الهی و مصلحین اجتماعی نیز تا حدود زیادی برای جلوگیری از طغیان این خاصیت انسانی و تعدیل آن و توجه دادن او به حفظ حرمت ذاتی فرد فرد انسان است.
قطع نظر از بحثهای پیچیده فلسفی که در مورد اصل آزادی و اختیار انسان وجود دارد و مباحثات فراوانی که بین طرفداران جبر و تفویض و نیز مادیون معتقد به جبر ودترومینسیم (Determinism) مطرح است، اجمالاً میتوان گفت انسان احساس میکند در وجودش دارای قدرت گزینش است و در مورد اعمال و رفتار و کردار و گفتار میتواند انتخاب کند و اختیار انجام یا عدم انجام کاری را دارد. و حتی بر گزینش کاری که انجام داده و رویهای را که پیش گرفته است مورد مدح یا ذم قرار میگیرد.
صرف نظر از عوامل مختلفی که ممکن است در گزینش انسان دخالت داشتته باشند، بطور ساده، انسان، این احساس را دارد که میخواهد در مورد عقاید و اعمال و رفتار و گفتارش، خود تصمیم بگیرد و عمل کند و مجبور باطاعات از دیگری نباشد. نفس داشتن این احساس واصل وجود چنین زمینهای در انسان، ارزش دارد و اقلاً یکی از وجوه تمایز انسان آر موجودات دیگر میباشد.
موضوع قابل توجه، این است که انسان تا چه حد میتواند از این آزادی یعنی از این حق انتخاب و گزینشی که دارد برخوردار گردد و درچه حدی استفاده از آن به نفع اوست و محدوده این برخورداری از آزادی در رابطه با دیگران و در مقام تعارض با آنها چیست؟ و دیدگاه اسلام و برخورد حکومت اسلامی با این قضیه چگونه میباشد؟
در این نوشته فشرده سعی بر این است که نظری اجمالی بر دیدگاه اسلامی و نوع برخورد حکومت اسلامی با آزادی فردی داشته باشیم.
مفهوم آزادی فردی
همانگونه که در مقدمه یادآور شدیم، در مفهوم حقوقی و سیاسی، آزادی فردی یعنی داشتن حق و اختیار و مستقل ومختاربودن شخص در گزینش اعمال و رفتار خود میباشد آزادی سیاسی دراین معنی بطور ساده عبارت است از قلمروئی که در داخل آن، شخص میتواند کاری را که میخواهد انجام دهد و دیگران نتوانند مانع کار او شوند 1. و محدوده اعمال این حق نیز تا جائی است که به آزادی دیگران صدمه نزند.
در قدیمترین اعلامیه منسجم حقوق بشر یعنی اعلامیه حقوق بشر و شهروند 26 اوت 1789 فرانسه آمده است که: «آزادی، عبارت از قدرت انجام هرگونه عملی است که به دیگری صدمه نزند، لذا محدوده اعمال حقوق طبیعی هرانسان فقط تا آنجاست که استفاده از همین حقوق طبیعی را برای سایر اعضای جامعه تضمین کند این محدودیتها فقط به وسیله قانون معین میشوند».1
آزادیهای فردی عمدتاً شامل حق زندگی، آزادی رفت وآمد و اختیار مسکن، مصونیت خانه ومسکن، مصونیت و یا امنیت شخصی، مصونیت مکاتبات، مکالمات تلفنی، مخابرات تلگرافی واسرار سخصی، آزادی در زندگی داخلی و خصوصی و آزادی فکر، عقیده، مذهب و بیان میباشد.2
لزوم حفظ و رعایت این آزادیها در مواد مختلف اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد تأکید وتصریح قرار گرفته است. میثاقهای بین المللی از جمله میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز دولتهای عضو را به اجرای آنها متعهد نموده است.
آزادی انسان از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام، تمام انسانها از نقطه نظر ذات انسانی برابرند همه از شرافت و کرامت انسانی برخوردارند انسان موجودی است شریف و برتر از سایر موجودات ودر اصل این کرامت و فضیلت همه یکسانند، بنابراین هیچ کس ذاتاً برده به دنیا نمیآید، قرآن با لحنی عام ویکنواخت در مورد نوع بشر میفرماید: ولقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی آلبر و البحر و رزقنا هم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیرممن خلقنا تفضیلا (اسراء آیه 70).
بنی آدم را کرامت دادیم و آنها را بر خشکی و دریا مسلط نمودیم و از چیزهای پاکیزه روزی آنها دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود آنها را برتری دادیم.
صرف ویژگی اختیار و داشتن حق گزینش را، قرآن برای انسان به رسمیت میشناسد و همین را البته دلیل مسئول بودن او میداند. وقتی میگوید: ما راه را به انسان نمایاندیم یا سپاسگزار است و رهنمون میشود و یا ناسپاس است و به بیراهه میرود (انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا (سوره انسان آیه 3) معنایش این است که در وجود انسان این آزادی یعنی حق گزینش وجود دارد و میتواند بین دو چیز یکی را انتخاب کند.
محدوده آزادی فردی از دید اسلام، علاوه بر حفظ آزادی دیگران و مصالح جامعه، مصلحت و سلامت و رستگاری خود شخص نیز هست. اسلام یک سلسله مفاهیم روشن و مشخص را برای سعادت افراد و جامعه بشری ترسیم نموده و مردم را به پذیرش و عمل کردن به آنها دعوت کرده است: توحید و یکتا پرستی، عدالت، احسان، راستگویی، پاکدامنی، خودداری از شرک و ظلم، نیرنگ وتجاوز به مال و جان مردم از جمله مفاهیم روشنی هستند که اسلام آنها را تبلیغ نموده و مردم را به پذیرش و عمل به آنها دعوت مینماید و تخلف از آنها را مورد تقبیح قرار میدهد.
انسان در ذات خود آزاد است یعنی نسبت به موجودات دیگر این امتیاز را دارد که میتواند بین خوبیها و بدیها یکی را انتخاب نماید ولی همواره این آزادی به سوی انتخاب خوبیها هدایت میشود و انسان مسئول است که از بدیها دوری جوید و به خوبیها روی آورد، حتی اگر ترک این خوبی وبا ارتکاب آن بدی، به کسی لطمهای وارد نسازد و مخل آزادی دیگری نباشد. اسلام، آزادی انسان را تنها محدود به عدم دخالت دیگران در کار او و گزینش او نمیداند بلکه آزادی از اوهام و خرافات و هواهای نفسانی و عادات و رسوم غلط را نیز شرط استقرار آزادی میداند. از آنها به عنوان قید و بندهایی یادمیکند که آزادی را از انسان سلب میکنند و بشر باید در گسستن آنها و آزاد کردن خود بکوشد.
قرآن کریم در مورد دعوت پیامبر اسلام (ص) و فراخواندن او مردم را به توحید و ایمان بخدا و متصف شدن به صفات نیک و دوری جستن از شرک و صفات رذیله و سنتهای غلط، بعنوان کسی که میخواهد بار سنگینی را از دوش انسان بردارد و بندهای گران را از دست و پای او بگسلد و او را آزاد کند، نام میبرد: «… پیامبری که مردم را به نیکی دعوت میکند و از زشتی نهی میکند، چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال و پلیدیها را بر آنها حرام میکند، بار گران آن را از دوش آنها به زمین مینهد و بندها را از آنها میگسلد، پس آنان که به او ایمان آوردند واو را بزرگ داشتند و یاریش کردند و چراغ هدایت او را فرا راه خود داشتند رستگارند.» (… یا مرهم بالمعروف وینهیهم عن المنکر و یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث وبضع عنهم اصرهم والاغلال آلتی کانت علیهم فالذین آمنوا و عزروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون - سوره اعراف آیه 157).
در منطق اسلام، انسان آزاده آن است که از بردگی انسانهای دیگر رها و از بندگی خواستها وامیال حیوانی خویش نیز آزاد باشد، آنکه نمیتواند برامیال و هواهای نفسانی خویش غالب آید، او نیز آزاد نیست بلکه بنده و بردهای است که با پیروی از هوای نفس به گمراهی و هلاکت کشیده میشود: «افرأیت من اتخذ الهه هواه واضله الله علی علم وختم علی سمعه وقلبه و جعل علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعدالله افلا تذکرون - سوره جاثیه آیه 23».
اسلام، بندگی خدا را برای انسان موجب کمال او میداند و در واقع آزادگی و آزادی او را از قید بندگی دیگران مرهون بندگی خداوند میداند، به تعبیر دیگر میتوان گفت از نظر اسلام، انسان آزاد نیست که خود را از قید بندگی خدا رها سازد، بلکه هدف از خلقت انسان را عبودیت خداوند میشمارد (وما خلقت الجن و الانس الالیعبدون - سوره والذاریات آیه 56).
ماده 11 اعلامیه اسلامی حقوق بشر (اعلامیه قاهره) مقرر میدارد: «… انسان آزاده متولد میشود وهیچ احدی حق به بردگی کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن یا به بندگی کشیدن او را ندارد مگر خدای متعال …» قرآن کریم با شیوههای گوناگون پند و اندرز و ترغیب و تشویق به تفکر وتدبر و رجوع به فطرت و تهدید به انواع عذابهای اخروی واحیاناً فرجام بد در زندگی دنیوی، انسانها را به بندگی خدا و دوری جستن از شرک و بدیها دعوت میکند و در واقع از انسان آزاد مختار میخواهد که در گزینش خویش مسئولانه برخورد کند وعقیده صحیح، رفتار صحیح و گفتار را برگزیند پس انسان، آزاد است ولی اعمال این آزادی علاوه بر اینکه نباید با آزادی دیگران و مصالح آنها مغایرت داشته باشد با خط روشنی که خداوند برای خود فرد نیز ترسیم کرده و آن هم چیزی جز سعادت و کمال او نیست نباید مغایر باشد، پس انسان در انتخاب شرک و بت پرستی، دروغ گویی، شرب خمر، خودکشی وامثال این اعمال و صفات رذیله آزاد نیست هرچند مخل حقوق دیگران و نظم جامعه نباشد.
آزادی فردی در حکومت اسلامی
حکومت اسلامی یعنی ترتیب اداره و تدبیر جامعه بر مبنای اصول و بینشهای دین اسلام نیز طبعاً همین مفاهیمی را که در بینش اسلامی در مورد آزادی انسان وجود دارد مبنای کار خود قرار میدهد و براین روال سعی میکند آزادی انتخاب فرد را به راه صحیح هدایت نماید. ولی از بعد اعمال حکومت، باید توجه داشت که آزادی فردی در یک حکومت اسلامی بطور چشمگیری رعایت میشود و جز در مواردی که اعمال آزادی فردی به آزادی دیگران یا مصالح و نظم جامعه خلل وارد نماید، حکومت، حق مداخله در امور افراد و محدود کردن آزادی آنها ندارد.
در این زمینه میتوان آزادیهای فردی و حدود آن را در ارتباط با حکومت اسلامی به سه دسته تقسیم کرد:
1- آزادی اعمال و رفتار خصوصی افراد
2- آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان
3- آزادی عقیده و مذهب - که هرچند میتواند داخل در یکی از دو شق اول باشد ولی بلحاظ اهمیتی که دارد آن را جداگانه ذکر کردیم.
1- آزادی اعمال و رفتار خصوصی افراد:
در مورد شق یک علی الاصول حکومت اسلامی دخالتی ندارد و شخص در اعمال اراده خود کاملاً آزاد و مستقل است هرچند عملی را که انجام میدهد قبیح و ناپسند باشد واسلام به عنوان دین آن را تقبیح نموده و برای مرتکب آن وعده عذاب وکیفر اخروی داده است ولی اسلام بعنوان حکومت، کاری به او ندارد.
در مورد اینگونه اعمال و رفتار، اسلام اجازه تفتیش و بازرسی و پیگیری را نمیدهد. انسان در داخل خانه خود و در اعمال شخصی خویش آزاد است امنیت دارد و مصون از بازرسی و تفتیش وتعقیب است.
قرآن کریم در سوره نور صریحاً از ورود درخانه دیگران بدون اجازه صاحب خانه منع میکند (یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حت تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذالکم خیر لکم لعلکم تذکرون، فان لم تجدوا فیها احد افلا تدخلوها حتی یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هواز کی لکم والله بما تعلمون علیم آیات 28 و 29) و در سوره حجرات از گمان بد بردن و تجسس وعیب جوئی دیگران نهی میکند:
(یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ولا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتافکر هتموه و اتقوا اللهان الله تواب رحیم – آیه 13).
ماده 18 اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز مقرر میدارد: «… ب- هرانسانی حق دارد که در امور زندگی خصوصی خود (در مسکن و خانواده و مال و ارتباطات) استقلال داشته باشد و جاسوسی یا نظارت براو یا مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست و باید از او در مقابل هرگونه دخالت زورگویانه در این شئون حمایت شود.
ج- مسکن در هرحالی حرمت دارد و نباید بدون اجازه ساکنین آن یا بصورت غیر مشروع وارد آن شد ونباید آن را خراب یا مصادره کرد یا ساکنینش را آواره نمود ».
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز که دین اسلام و مقررات آن را بعنوان زیر بنای اصول خود اعلام کرده است در اصل 22 1 به مصون بودن جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض تصریح و در اصل 23 2 صریحاً تفتیش عقاید را ممنوع و در اصل 25 1 بازرسی نامهها وضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و افشای مخابرات تلگرافی و استراق سمع و هرگونه تجسس را غیر مجاز اعلام مینماید.
در زمینه اعمال شخصی و خصوصی افراد تا جائیکه مربوط به خود شخص میشود حتی اگر مرتکب عمل ممنوع گناهی شود تا انعکاس اجتماعی پیدا نکرده و جامعه در معرض آسیب دیدن از آن قرار نگرفته است، حکومت وظیفهای در افشاء واثبات آن ومجازات عامل آن را ندارد، بلکه باید از تجسس وکشف موضوع خودداری کند، بنابراین اگر کسی در منزل خود اعمال شرک آمیز انجام داد و واجبات دینی را ترک کرد و مرتکب محرمات شد از دید حکومت اسلامی، نباید مورد تعقیبش قرار داد و در مقام تفتیش و جستجو برای اثبات آن برآمد.2
یعنی در اینجا اعمال مقررات کیفری دنیوی بر چنین شخصی مورد ندارد، البته ارشاد و موعظه و یادآوری ثواب و عقاب الهی جای خود دارد.
اسلام آن قدر برای حرمت اشخاص وعدم دخالت در اعمال خصوصی افراد اهمیت میدهد که حتی در صورت ظن و گمان و بروز برخی قرائن بر ارتکاب عمل منافی عفت، کسانی که نسبت انجام عمل خلافی را به کسی میدهند سخت مورد نکوهش قرار میدهد وخطاب به آنان میگوید شما این امر را آسان و سبک می شمرید در حالیکه در نزد خداوند مطلب بسیار بزرگ و مهم است: (اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم مالیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهوعندالله عظیم ولولا اذسمعتموه قلتم مایکنون لنا ان نتکلم بهذا سبحانک هذا بهتان عظیم. سوره نور و آیه 16 و 17).
سراسر آیات قرآن را که بررسی کنیم با همه وعده هائی که برای بدکاران به عذاب و نقمت الهی داده شده است، مجازات دنیوی که از سوی حکومت اسلامی باید اعمال شود برای گناهان شخصی پیش بینی نشده است.
2- آزادی اعمال و رفتار اجتماعی انسان:
در مورد اینگونه اعمال و رفتار، اسلام نیز در بعد اعمال حکومت تقریباً همانند آنچه در اعلامیههای حقوق بشر آمده است عمل میکند یعنی معتقد به آزادی انسان هست و به او اختیار گزینش میدهد ولی این آزادی تا جایی است که به حقوق دیگران، آزادی دیگران، نظم عمومی و مصالح جامعه لطمه وارد نسازد، بنابراین انسان آزادی شغل و کسب وکار، رفت و آمد، اقامت در محلی که میخواهد، آزادی قلم و بیان و تشکیل انجمن و اجتماعات را دارد ولی در اعمال این حقوق باید مراعات حقوق دیگران را بنماید و هرجا خواست تجاوز به حقوق دیگران بکند آزادی محدود میشود و برای تخلف از آن علاوه بر پیش بینی کیفر اخروی، مجازات و ضمانت اجرای دنیوی که حکومت مباشر اعمال آن است پیش بینی شده است.
چنانچه برای قتل نفس، سرقت و ایجاد رعب و حراس و فتنه و فساد در بین مردم که به محاربه 1 با خدا و رسول تعبیر شده است مجازات تعیین شده، و در واقع حکومت اسلامی باید با این اعمال برخورد کند و جلوی تجاوز به حقوق مردم و جامعه از سوی افراد را بگیرد.
در مورد آزادی بیان و اظهار نظر، اسلام، بطور معقول و منطقی، به آن احترام میگذارد و آماده پذیرش و شنیدن اظهار نظر و هرگونه انتقاد هست و مخصوصاً یکی از صفات خوب بندگان خود را این میداند که حرفها را میشنوند و بهترین آنها را انتخاب میکنند (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه - سوره زمر آیه 20) لازمه این امر این است که در جامعه آزادی بیان وجود داشته باشد و مردم بتوانند حرفهای گوناگون بزنندتا بتوان از میان آنها بهترین را انتخاب کرد. ولی وقتی این آزادی بیان بگونه ای روشن همراه با غرض و برای لطمه زدن به کیان جامعه اسلامی و ایجاد بیم و ترس در میان مردم باشد آزادی بیان محدود میشود و حکومت اسلامی با آن برخورد میکند، بدین ترتیب است که قرآن کریم در مورد منافقین شایعه ساز و دروغگو آنها را به برخورد شدید حکومت تهدید میکنند. آیات 61 و 62 سوره احزاب را در این خصوص بنگرید: «لئن لم نیئته المنافقون والذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلا معلونین اینما ثقفوا اخذو اوقتلوا تقتیلا.»
براساس همین برداشت در مورد آزادی و اعمال و رفتار اجتماعی انسان ماده 13 اعلامیه اسلامی حقوق بشر میگوید:
«… هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد بگونه ای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود …» و ماده 14 میگوید: «انسان حق دارد، کسب مشروع بکند بدون احتکار و فریب یا زیان رساندن به خود یا دیگران …» و ماده 22 مقرر میدارد: الف. «هرانسانی حق دارد نظر خود را به هرشکلی که مغایر با اصول شرعی نباشد آزادانه بیان دارد.
ب. هرانسانی حق دارد برای خیر و نهی از منکر برطبق ضوابط اسلامی دعوت کند.
ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتی برای جامعه است و سوء استفاده و سوء استعمال آن و حمله به مقدسات و کرامت انبیاء یا بکار گیری هرچیزی که منجر به ایجاد اخلال در ارزشها یا متشتت شدن جامعه یا زیان یا متلاشی شدن اعتقاد شود ممنوع است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول 24،27،28، 40 آزدای بیان و قلم وتشکیل اجتماعات و انجمنها و آزادی شغل را در حدی که منافی حقوق جامعه و مبانی اسلام و مخل آزادی و حقوق دیگران نباشد مورد تأیید قرار داده است 1.
3- آزادی عقیده و مذهب:
اسلام مکتب آزاد فکری و آزاد اندیشی است آیات فراوانی از قرآن کریم، مردم را به تفکر واندیشه و گزینش عقیده صحیح میخواند، شاید بیش از 300 آیه در قرآن، مردم را به تفکر، تعقل و تذکر دعوت میکند ویا به پیامبر (ص) تلقین میکند که برای اثبات حق یا ابطال باطل حجت و دلیل بیاورد ویا شیوه انبیاء را در احتجاج و استدلال نقل میکند ویا تعصب و تقلید کورکورانه و بی منطق بودن کفار را تقبیح میکند ویا کسانی را که با تفکر و اندیشه و دلیل وبرهان، حرف حق را پذیرفتند وایمان آوردند میستایند 2.
اسلام، عقیده صحیح را، دین توحید واعتقاد به مبدأ و معاد میداند و انسان را به گزینش این عقیده سوق میدهد و هدایت میکند و از لحاظ فردی هر شخص را نزد خداوند مسئول میداند که برای کشف حقیقت و پیدا کردن عقیده صحیح توحیدی تلاش کند واز شرک وکفر دوری جوید ولی در عین حال، اجبار واکراه را در دین نفی میکند، تمام کوشش بر این است که دین حق با برهان و دلیل برای انسان تبیین شود و آنوقت او آزاد است که آنرا انتخاب کند یا باز هم از پذیرش آن سرباز زند و در گمراهی بماند یعنی خویشتن را در مرحله پست فکری نگه دارد و از فضیلت عبودیت حق محروم گرداند و مستجب عذاب الهی گردد: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یومن باالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم - سوره بقره آیه 256» (قد جائکم بصائر من ربکم فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها و ما انا علیکم بحفیظ – سوره انعام آیه 105).
آنچه در مورد برخورد با کفار و مشرکین در قرآن کریم آمده است در رابطه با موضع گیری آنها وتوطئه آنها علیه اسلام و مسلمین و خیانت وعهد شکنی آنان است.
اصولاً اگر سیری در آیات قرآنی بکنیم خواهیم دید هرجا مجازات و کیفر دنیوی پیش بینی شده که وسیله حکومت اسلامی باید اجرا گردد، صرفاً در برابر اعمال و رفتار واقدامات مخالف نظام اسلامی یا گفتارها و فتنه انگیزیهائی که نظم جامعه را بر هم میزند یا ارتکاب اعمالی که برای همه جرم و خلاف شناخته شده، میباشد. اعتقادات خلاف اسلام و شرک آمیز هرچند که بسیار تقبیح قرار گرفته ولی درباره آنها مجازات قانونی که بوسیله دستگاه حاکم اعمال شود پیش بینی نشده 1 اگر چه درباره کفار همواره از عذاب اخروی و عقوبت الهی و محروم ماندن از سعادت جاوید سخن رفته است.
در آیات 9 و 10 سوره ممتحنه خطاب به مسلمانها آمده است: «خداوند شما را از احسان و نیکی و اجرای قسط و عدالت نسبت به کفاری که با شما برسر دینتان نجنگیدند و شما را از سرزمینتان بیرون نکردند، نهی نمیکند بلکه او مجریان قسط وعدل را دوست دارد. همانا خداوند شما را از برقراری دوستی و رابطه مودت با کفاری که با شما برسر دین پیکار کردند و شما را از سرزمین خودتان بیرون راندند و یا بر اخراج شما کمکی کردند، نهی میکند.
اینکه برخی از مفسرین گفتهاند این آیه منصرف و به کفار معاهد و اهل ذمه است 1 و همه مشرکین را شامل نمیشود معلوم نیست منطبق با واقع باشد، ظاهر این است که آیه فوق بطور کلی در مورد تمام کفار صادق است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با همین برداشت از آیه مزبور، پس از آنکه در اصل سیزدهم، ادیان دارای ریشه آسمانی یعنی کلیمی، مسیحی و زرتشتی را به رسمیت میشناسد. در مورد دیگر فرق کفار ونحوه رفتار با آنها در اصل 14 میگوید: «بحکم آیه شریفه: لاینهکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجو کم من دیار کمان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظف نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نماید و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که برضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند.»2
فقیه بزرگ اسلام، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) نیز در سئوالی که از ایشان در مورد وضع کفار غیر اهل کتاب شده بود پاسخ فرمودند: همه کفار که در پناه حکومت اسلامی زندگی میکنند جان و مالشان محفوظ است 1.
نتیجه: از آنچه گفته شد میتوان بطور خلاصه چنین نتیجه گیری کرد که از نظر اسلام، انسان ذاتاً موجودی است شریف و دارای کرامت انسانی و برخوردار از نعمت آزادی و حق انتخاب. ولی همراه با این خاصیت آزادی و اختیار مسئول نیز هست و باید عقیده توحیدی صحیح و رفتار و کرداری درست که آنگونه که فطرت پاک انسانی و تعلیمات انبیاءالهی او را راهنمایی میکند انتخاب نماید در عین حال، اسلام در مقام اعمال حکومت در اعمال و رفتار خصوصی اشخاص محدودیتی قائل نیست و هرگونه تفتیش و تجسس و دخالت در این زمینه را منع میکند، جز ایمان باطنی و وجدان خداجوی هرکس که ممکن است، اعمال فردی او را کنترل کند، انسان از هرگونه تعرضی مصون است و میتواند احساس امنیت کامل کند.2
در زمینه اعمال و رفتار اجتماعی افراد نیز حکومت اسلامی، نه تنها مانع اعمال این آزادیها نیست بلکه مشوق آزادیهای مزبور نیز هست آزادی شغل و کسب و کار، آزادی بیان و قلم و شرکت دراداره امور کشور وانتخاب شیوه بهتر برای اداره جامعه، مورد حمایت اسلام است و یک حکومت مبتنی بر ئیدولوژی اسلامی باید آنها را رعایت کنند 3 قرآن مجید، مسلمانها را به صفت ممتاز شوارئی بودن کارشان میستاید: (وامرهم شوری بینهم سوره شوری آیه 38) و به پیامبر اسلام امر میکند که در کارها با مردم مشورت کند: (و شاورهم فی الامر - سوره آل عمران آیه 154) و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که با بینش اسلامی تنظیم شده در اصل 6 مقرر میدارد: «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود …» و اصل هفتم میگوید: «طبق دستور قرآن کریم: (وامر هم شوری بینهم) و (شاورهم فی الامر) شوراها: مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظائر اینها از ارکان تصمیم گیری و اداره امور کشورند …».
استفاده از این آزادیها تا جایی است که به حقوق دیگران یا مصالح ونظم عمومی خلل وارد نیاورد که دراین صورت در حق ضرورت تبعاً به حکم مقررات قانونی محدودیتهایی برقرار میشود.
در پایان مایلم نگرانی خود را از وضع اسف بار حاکم بر دنیای کنونی در خصوص نقض اولی ترین و اساسیترین حقوق انسانی با همه بحثهای داغی که تحت عنوان حقوق بشر انجام میگیرد، ابراز دارم، این همه کشتار و شکنجه و آوارگی برای مردم که طالب حقوق اولیه خود هستند در مناطق مختلف جهان چون فسلطین اشغالی و آفریقای جنوبی و لبنان و کشمیر و میان مار (برمه)، و جاهای دیگر لکه ننگی است بر پیشانی بشریت متمدن امروز، جنایات بی سابقه اخیر صربها در نسل کشی مسلمانان در قلب اروپای متمدن و سردمدار آزادی و عدم واکنش جدی و بلکه بی تفاوتی مجامع و کشورهای منادی و مدافع آزادی و رعایت حقوق بشر دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد و صداقت و جدیت طرفداران بحث پرغوغای سالهای اخیر حقوق بشر بطور جدی زیر سئوال میبرد. بنگرید به سخن یک رهبر اسلامی (علی ابن ابیطالب) (ع) در چهارده قرن پیش وقتی مطلع میشود که یکی از فرماندهان ستمگر معاویه به ناحیهای یورش برده و ضمن قتل و کشتار و غارت مردم، یک زن غیر مسلمان ذمی را نیز مورد تعرض قرار داده و ضمن ضرب و شتم او، زر و زیور او را به زور بردهاند، خطاب به مردم و سپاهیانش میگوید: چرا برای دفع ظلم این ستمگران و دفاع از مظلومین تجهیز نمیشوید و به جنگ نمیپردازید و میگوید اگر انسان از شنیدن چنین ظلمی از غصه بمیرد جا دارد؟1
و حال مقایسه کنید آن را با واکنش و سخن رهبر پیشرفتهترین کشور جهان در پایان قرن بیستم در مورد درخواست دخالت و اقدام جدی جهت جلوگیری از اقدام فجایع و مظالم کم نظیر صربها نسبت به مسلمانان بوسنی و هرزگوین چنان که خبرگزاریها از قول او نقل کردند گفته است چون منافع آمریکا در بوسنی هرزگوین در خطر نیست ویا آمریکا منافعی درآنجا ندارد مداخله آمریکا لزومی ندارد. اوج انسانیت و احساس بشر دوستی را در آن دوران تاریک تاریخ در سخنان علی ابن ابیطالب پیشوای مسلمین و نهایت سقوط اخلاقی و انحطاط انسانیت و روح نوع دوستی را در این دوران طلایی تاریخ از زبان پرادعاترین مدافعین حقوق بشر بنگرید. فاعتبروا یا اولی الابصار.