| دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

پورتال جامع دلتا

تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران
دسترسی آسان به بخش های سایت

شواهد و مدارک درباره مذهب در بین النهرین از دو منبع عمده باستان شناختی و متون به دست آمده است. مدارک باستان شناختی از بهایای ساختمانی و سازه هایی مانند نماز خانه ها،‌ معابد و برجهای معابد یا زیگورتها، و اشیاء و ابزار پرستش به وسیعترین مفهوم کلمه از مجسمه و تصویر گرفته تا سحر و افسون تشکیل می شود.

ویرانه های عظیم زیگورتها در شهرهای بزرگ. به ویژه در جنوب بین النهرین نه تنها سرزمین بابل را به اشتها رساند، بلکه به مقدار گسترده به بقای شهرت تمدن بین النهرین یاری کرد. با وجود این، حتی امروز ما مفهوم واقعی این بناها را 

نمی دانیم. ما این برجها را حفاری کرده و ساختار مؤثر و گیرای آنها را از دیدگاههای تکنیکی مطالعه کرده ایم، ما نام آنها را اصطلاحات اکدی برای بخشهای گوناگون آنها را می دانیم، ما از تاریخ آنها آگاهی داریم، اما به درستی نمی دانیم که برای چه منظور ساخته شده اند.

البته در مورد معابد می دانیم که شبستان محل نگاهداری پیکره خدا بود. و اینکه پیش ـ شبستان،‌ درهای بزرگ، حیاطها،‌ راهروها،‌ و دیگر درهای کوچکتر و فرعی به شیوه ای ساخته شده بود که از یک سو بتواند به بهترین وجه ممکن در خدمت کارکنان معبد و پرستشگرانی قرار گیرد که پیوسته بهآنجا رفت و آمد داشتند، و از سوی دیگر، قدرت و ثروت خدا را به نمایش گذاشته و جای امنی برای حفظ کارکنان ونگاهداری گنجینه های آن باشد. اما پرسشهای اصلی درباره معنی ومفهوم آ“ها را نمی توان پاسخ گفت،‌ پرسشهایی فراسوی توصیف آن چیزی که ما می بینیم و فراسوی کاربردهای آشکار، اما ظاهری،‌ واحدهای معتددی که مجموعه معبد را به وجود می آورد. یادمانهایی از پرستش و آیین مذهبی فراموش شده ای که ما آن را تنها از طریق اسناد و مدارک مکتوب می شناسیم،‌ حتی اگر به طور کامل حفظ شده و سالم به دست ما رسیده باشد. تنها می تواند بخشی کوچک و بازتابی ناچیز از فعالیتهای نیایشی را که زمانی درون آنها انجام می گرفت در اختیار ما قرار دهد. ساختار و کاربستهای آن،‌ و مفاهیمی که انگیزه احکام و مقررات آیینهای نیایشی را موجب شد برای ما ناشناس مانده است، چنانکه گویی در رابطه با بعد کاملاً ناشناخته دیگری است. موضوع کمتر آشکار، اما درست به همان اندازه گمراه کننده،‌ نتایج حاصل از مطالعه مدارک مربوط به شمایل شناسی است. چه چیزی را می توان از تعداد ناچیز نقوش برجسته مذهبی و نمونه های اندکی از قطعات شکسته پیکره های به احتمال خدایان درباره معانی و مفاهیم آنها و مذهب بین النهرین دریافت. این گونه بقایا نشان می دهد که بین النهرینی ها از تصویر کردن خدایان.‌ آن گونه که در هند و مصر رایج بود،‌ با جنبه های غیر انسانی خوداری می ورزیدند. اما این موضوع از متونی که در آنها نام خدایان و صفات و القاب خدایان را فهرست کرده اند به خوبی آشکار است. حتی یک مثال کاملاً سالم نمی تواند نشان دهد که برای کاهن و متدین چه مفهومی داشته،‌ و عملکرد آن به عنوان نقطه مرکزی نیایش چه بوده است.

درباره مدارک شمایل شناسی، یعنی نقوش برجسته، مهرها پلاکهای گلی و قفی،‌ که می تواند ما را تا حدودی در شناخت مذهب بین النهرینی یاری کند،‌ بیش ازهمه می توان به نمایشهای داستانی برای نشان دادن داستان یک خدا اندیشید. اما به نظر نمی رسد چنان نمایشهایی نقش مهمهی در مذهب بین النهرین در سطح خلاقیت ادبی باقی ماند و تنها در دورانهای آغازین و در موارد جنبی این گونه نمایشها به اسطوره های مکتوب اشاره دارد. دستاوردهای قهرمانی یا به عبارت دیگر خارق العاده خدایان نه به صورت بیان واقعیات،‌ بلکه بیشتر متعال و نمادی است. آنها فرمولبندیهای غیر داستانی و نامشهود را که به نحوی در مراسم نیایش در معابد و نماز خانه ها اجرا می شد. به صورت چیزی که ما آن را نمادهای متقارن می نامیم ـ اغلب در شکل جانوران ـ به نصویر کشیده اند. نمادهایی که از طریق فرایندهای کاملاً فراسوی نیروی ادراک ما مقدس شده اند. افزون بر آن. این نمادها ممکن است به صورت دیگری ـ اغلب به شکل سلاح یا اشیای دیگر ـ متجلی شوندکه بیانهای فرمولی مربوط به خدایان ودنیای انسانها بوده و امروز از دسترس ما کاملاً به دورند.

برای دیک مذهب بین النهرین سه نوع متون میخی اهمیت زیادی دارد:‌ دعاها و نمازها،‌ متون اساطیری،‌ و متون مربوط به آیینهای نیایش.

دعا ونماز در مذهب بین النهرین همیشه با مراسم نیایش همراه بوده است. این مراسم در بخشی در پایان نماز خطاب به نمازگزار یا کاهن پیشنماز به دقت توصیف شده است تا حرکات ورفتار او،‌ ونیز ماهیت قربانی و زمانو مکان انجام آن را تنظیم کند. فعالیتهای نیایشی و دعا ها و نمازهای همراه آن اهمیت برابری دارد و در کنار یکدیگر اعمال مذهبی را تشکیل می دهند. مطالعه یکی از این دو بدون دیگری بی تردید ما را در شناخت درست مذهب بین النهرینی ها و کسب بینشی صحیح از آن منحرف می سازد.

دعاها و نمازها به تنهایی به موضوعهای اساسی ویژه ای مانند انسان در رابطه با زمینه های روحی یا اخلاقی، مسئله مرگ و زندگی،‌ مسئله ارتباط بی درنگ با خدا. ومضوعهای بسیار مهم در ادبیات مذهبی تمدن پیچیده ای مکانند تمدن بین النهرین،‌ هیچ اشاره ای ندارد. با در نظر گرفتن نشانه های دیگر چنین بر می آید که تأثیر مذهب بر افراد، و نیز تأثیر آن بر جامعه در بین النهرین بی اهمیت بوده است. هیچچ متنی اشاره ای بر تأثیر صریح و دقیق مقررات نیایشی بر اشتها و اشتیاق فیزیولوژیکی افراد، اولویتهای روان شناختی،‌ یا رفتار او نسبت به تملکات با خانواده اش نکرده است. نیازهای مذهبی به هیچ وجه در بدن او،‌ وقت او،‌ داراییهای ارزشمند او تاثیری جدی نداشت،‌ و بنا بر این هیچ منافاتی میان وفاداری او به مذهب و زندگی دنیوی وی وجود نداشت. مرگ به صورت امری وقعی پذیرفته شده بود،‌ و شرکت تدر مراسم نیایش خدای حامی شهر در نهایت محدود به افراد و شخصیتهای خاص بود.‌ و او در جشنواره های عمومی خاص و یا سوگواریهای محلی صرفاً نقش ناظری را داشت. او در جوی نه چندان مذهبی در چارچوب اجتماعی ـ اقتصادی می زیست،‌ و انتظارات و تصورات، و نیز قوانین اخلاقی او را در مدار جامعه ای کوچک شهری یا روستایی دور می زد.

در سطح عالم ربانی،‌ بین النهرینیها خدا را به صورت پدیده ای ترسس آفرین، همراه با روشنایی خیره کننده.‌ وحشتزا،‌ صفات الهی به حساب می آمد و با درجات گوناگون از شدت با هر چیزی که الهی و مقدس محسوب می شد،‌ حتی با شخص پادشاه،‌ همراه بود. در دعاها و نمازها ومتون دیگر برای بیان این ویژگی الهی به طور پیوسته سلسله اصطلاحات خاص و گویا به کار رفته است. معنی اصطلاح اکدی برای توصیف این ویژگی ارتباط تنگاتنگی با وحشت و روشناییی ترسناک دارد.

گروه دوم از متونی را که باید آزمود،‌ اساطیر و آثار ادبی همراه با داستاهای اساطیری شامل داستانهای مربوط به خدایان و کارهایی را که انجام می دهند،‌ جهانی که ما در آن زندگی می کنیم و چگونگی موجودیت یافتن آن،‌ و تمامی داستنهای سرگرم کننده با نتیجه گیریهای اخلاقی را در بر می گیرد که آشکارترین عناوین را برای آفرینش ادبی در تمدنی مانند تمدن بین النهرین ارائه می کند.

گروه سوم متون بی شماری از مراسم نیایش ویژه ای است که آن را کاهنان و فن شناسان کاهن در معابد اجرا می کردند. این متون اغلب اعمال فرد را در مراسم نیایش، نمازها و دعاها و اورادی که باید خوانده شود، و هدایا و آلات و ادوات لازم برای قربانی را به تفصیل و در جزئیات کامل شرح می دهد. و در جمله ای کوتاه می توان گفت در ارائه تصویر کاملی از پاره ای فعالیتها در معابد بین النهرین موفق بوده است. این موضوع به ویژه در مورد متون بابلی مراسم نیایش سال نو صادق است که تمامی آیینها و تشریفاتی را که از روز دوم تا پنجم جشن در اساگیل،‌ معبد مردوک خدای بزرگ بابلیها در شهر بابل اجرا می شد،‌ به تفصیل و در جزئیات کامل شرح می دهد و بینشی یگانه از طبیعت جشنی را عرضه می دارد،‌ که از دوران پیش از سارگون اکدی در متون دیگر تنها به ذکر نامی از آلان بسنده کرد ه بود. چنین مراسم بنیادی و مشخص همچون خواندن حماسه آفرینش، اجرای مراسم کهن بز طلیعه،‌ ساختن و سوزاندن دو پیکره چوبی با تزیینات گرانبها، و نیز شرکت پادشاه در مراسم عجیب را تنها می توان در شرح جشن سال نو در بابل یافت،‌ تعیین قدمت این مراسم ناممکن است،‌ زیرا ویژگیهای کهن در یک آیین مذهبی گواه مستقیمی بر قدمت یا تاریخ آن نیست. برای اثبات این موضوع به شرح رسم مذهبی خاصی می پردازیم.

موثرترین ابزار جن گیری در بین النهرین دهلی بود مسی که روی آن پوست نر گاو سیاه کشیده بودند. شماری از مراسم نیایشی درباره تشریفات فراهم کردن پوست جدید براین گونه دهلها بود. این متون از دو منبع به دست آمده است: یکی کتابخانه آشور بانیپال در نینوا و دیگری شهر اوروک دردوران سلوکی. شباهتهای فراوان این متون نشان می دهد که همه آنها به سنتی کهن در دوران بابل قدیم یا اوایل دوران بابل میانی تعلق دارد،‌ و آنها را از نسخه های قدیمیتر اقتباس کرده اند. این موضوع همچنین از کاربرد دعاها و دیگر ویژگیهای سومری در این مراسم به اثبات می رسد. با وجود این،‌ میان متون به دست آمده از نینوا و اوروک تفاوتهای فاحشی در جزئیات برخی از فرمولبندیها و تقدم و تأخر تاکیدها به چشم می خورد. اساساً روند این مراسم با اماده سازی نرگاو برای کشتن، کندن پوست و دباغی آن،‌ و کشیدن آن بر دهل مسی است که با تشریفات مناسب، نماز و دعا واهدای هدایا اجرا می شود. نقطه اوج این مراسم هنگامی است که جانور با دقت برگزیده و با مراسم نیایشی خاص آماده شده را می کشند تا نیرو و تقدس آن را به دهل منتقل سازند، به ویژه آنکه گاو خود وسیله یا برای پرستش بوده است، زیرا نیروهای الهی به کمک جادو و افسون سلوکی از اوروک آشکار را متفاوت از متن آشوری است. مراسم جدیدتر از اوروک توضیح می دهد که گاو را بکشید،‌ دل او را در برابر دهل بسوزانید،‌ پوست و زرد پی شانه راست را بکنید،‌ و لاشه را در جل قرمزی پیچیده،‌ آن را درست مانند جسد انسان رو به سمت غرب دفن کنید،‌ و بر آن روغن بپاشید. اما متن آشوری که در حدود ششصد تا هشتصد سال کهنتر است،‌ صحنه را به شیوه ای متفاوت تصویر می کند: پس از آنکه گاو را کشتید و دل آن را سوزاندید، جن گیر باید حالت عزاداری به خود بگیرد و با صدای ناله مرثیه موقری را برای خدای مقتول بخواند،‌ و مسئولیت آن را بر عهده نگرفته و بگوید:‌ جمع خدایان این کار را مرتکب شده است. من آن را انجام نداده ام پس از آن،‌ آماده سازی پوست، آن گونه که در متن جدید تر شرح داده شد.‌ انجام 

می گیرد، در پایان متن آشوری در جمله ای کوتاه آمده است که جن گیر اصلی نباید از گوشت این گاو بخورد بنابراین به عکس متن اوروکی که به استناد آن گاو را باید دفن کرد،‌ به اعتبار متن آشوری از گوشت آن مانند هر جانور قربانی دیگر، باید برای کاهنان معبد غذا فراهم آورد. هر چند که کشتن این نر گاو عمل وحشتناکی به حساب می آمد و نیاز به پرداخت کفاره داشت. آیا ما در اینجا با دو رسم متفاوت محلی روبه رو هستیم. یا این تفاوتها بر اثر تعبیرهای متفاوت گروههای مختلف کاهنان حاصل شده است؟ هیچ پاسخ درستی برای این پرسش و پرسشهای مشابه وجود ندارد.

پس برای جستجوی منابع در شناخت مذهب بین النهرین باید به کجا روی آوریم؟ شمار زیاد متون مربوط به جن گیری و دیگر مراسم سحر و جادو چیزی جز یک رشته اعمال جادویی متداول در سرتاسر بین النهرین به ما نمی آموزد. هدف از این اعمال وارد کردن خسارت و تحمیل شر بر دشمن، دو ر کردن بلا و مصیبت از یک فرد،‌ و حفظ اشخاص و اشیاء از پیامدهای نحو ست بار بوده است. هیچ چیزی در این متون نم توان یافت که به گونه ای مشخص و انحصاری ویژگی بین النهرینی داشته باشد. فهرست خدایان که به شیوه های گوناگون ترتیب داده شده است، یا فهرست شمارش جانوران مقدس متعلق به خدایان و رابطه آنها با یکدیگر به عمل آورده اس ت.بیشتر درباره طلبگی در ین النرین سخن به میان می آورد تا ماهینت دینداری در آن سرزمین. در این متون مطالب غیر ضروری زیادی به موضوعهای جنبی زندگی مذهبی ـ عمدتاً بحثهای کاهنانه درباره ارتباط میان شماری از خدایان بر حسب قدرت عملکرد، دستاورد،‌ و خویشاوندی ـ اختصاص یافته سا.

تنها اصلی که ممکن است بتواند مارا در دستیابی به زندگی مذهبی و انجام فرایض آن در بین انهرین یاری کند، طبقات اجتماعی آن است که کمابیش در متون همه دوره ها و مناطق آشکارا به چشم می خورد. اگر مذهب شاهی را از مذهب مردم عادی. و این هر دو را از مذهب کاهنان جدا سازیم.‌ شاید بتوانیم دورنمای بدون مانعی از مذهب بین النهرین به دست آویم بخش بزرگی از آنچه را که ما مذهب بین النهرینین فرض می کنیم، تنها در رابطه با شخص شاه مفهوم می یابد،‌ و به همین دلیل تصور ما از این مذهب را خدشه دار می کند. مذهب کهنه عمدتاً بر پیکره و معبد متمرکز بود، و با انجام خدمات لازم برای پیکره خدا مانند شرکت مردم در مراسم قربانی، خواندن سرودهای گوناگون در ستایش ا، و،‌ و وظایف مربوط به دفع شر شیاطین از این پیکره ها برای جامعه ارتباط داشت. در بخش دیگری از همین فصل به تفصیل خوایم گفت که چگونه انجام فرایضی که در اصل تنها مربوط به شاه بود،‌ به تدریج در دربار،‌ و حتی به احتمال در میان توده های مردم نیز شایع شد. اما در پایان،‌ مردم عادی به صورت مهمترین عامل ناشناخته در مذهب بینالنهرین باقی ماندند. در بین النهرین خواسته های مذهب از افراد خصوصی بی نهایت محدود بود، و نماز و دعا و روزه و ریاضت و تحریم به ظاهر تنها بر شاه واجب بود.

نسبت به ارتباط با خدایان نیز وضعیت مشابهی حکمفرما بود. پادشاه می توانست نوع خاصی از پیامهای الهی را دریافت دارد،‌ اما نزدیکی به خدا از طریق خواب و رؤیا برای افراد عادی عملی پذیرش ناپذیر به حساب می آمد. چنان رهیافتهایی از سوی افراد عادی به خدایان در منابع موجود بی اندازه کمیاب است،‌ و بیشتر آنها از نواحی اطراف بابل،‌ و بعدها،‌ شاید تحت تأثیر غرب، از آشور به دست آمده است. در این هر دو سرزمین کاهنانی خاص از پیشگوییهایی سخن به میان 

می آورند که هرگز در سرزمین اصلی بین النهرین مشاهده نشده است. می توان گفت که تجربه مذهبی جوامع کوچک و ساده در بین النهرین،‌ مانند شرکت در جشنواره ها و مراسم سوگواری، همیشه با میانچیگری معبد انجام می گرفت و برای آنها تنها راه برقراری ارتباط با خدا بود. تجلی احساسات مذهبی، تا آنجا که به مردم عادی مربوط می شد، بیشتر رسمی و تشریفاتی بود تا عمیق و شخصی.

معماری بین النهرین

آثار و چگونگی معماری جارمو:

دیوار منازل مسکونی جارمو از چینه ساخته شده بود که اغلب روی پی های معمولی قرار داشتند ولی در طبقات بالا تر پی ها را قلوه سنگهای بزرگ تشکیل می دهند بهترین نمونه های منازل مسکونی در جارمو دارای پلانی مربع مستطیل و در جهت 15 درجه غرب شمال جغرافیایی نباشده است. در مشرق این بنا محوطه بازی بود ولی در شمال و احتمالاً در جنوب با دو منزل مسکونی دیگری وربود و در طرف غرب به حیاط محصور شده ای محدود منی شد. دیوارهای این بنا با سایر بناها مشترک نبوده است. اطاق بزرگ ساختمان از داخل بوسیله دیوارک های تقسیم کننده به هفت قسمت تقسیم شده بود به احتمال زیاد این دیوارک ها تازیر سقف ادامه داده نشده بودند. یک اطاق مستطیل شکل در جهت شمالی ـ جنوبی به عرض 20/ 2 و طول 6/ 5 متر در قسمت شرق منزل احداث شده بود که به وسله یک دیوارک چینه ای به دوقسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده بود. درب ورودی این اتاق درگوشه جنوب شرقی اطاق قرار داشت. در قسمت شمال راهرویی که به اطاق بزرگ منتهی می شد چهار اطاق کوچک به ابعاد 5/1 × 2 متر ساخته شده اندازه کافی کوتاه بودند که تردد از بالای آنها آسان باشد از طرف دیگر حرارت ایجاد شده در تنور کافی بود که فضای داخل هر چهار اطاق را گرم نماید. نکته مورد توجه درباره این تنور این بودکه از آن برای طبخ غذا استفاده نمی شد و محل طبخ غذا در اجاق دیگری بود که در حیاط یساختمان ساخته شده بود آقای پروفسور بریدوود معتقد است که از این تنور برای بودادن ذرت و حبوبات استفاده می کردند آتش خانه تنور در حیاط واقع شده است. نمونه ای که از این تنورها به دست آمده است دارای سطحی غیر مسطح بود.

 

آثار معماری سامره:

به استثنای تل الوان وچغا ماهی و شمشا را و چند محل باستانی دیگر که آثار و بقایای دوره سامره را ارائه نموده اند همراه آثار بقایای قسمتهای از معماری آن دوره را نیز می توان مطالعه نمود ولی از آنجا که گزارشات حفریات این محلها هنوز مراحل اولیه خود را طی می نمایند در حال حاضر نمی توان مشخصات معماری دوره سامره را معرفی کرد.

در طبقه اول تل السوان بقایای یک ساختمان نسبتاً بزرگ خاکبرداری گردید که دیوارها را با خشتها ی خام بزرگ ساخته و ورودی آن را با کاهگل اندود نموده بودند این ساختمان دارای چندین اطاق مستطیل شکل بود که در اطراف یک حیاط مرکزی بنا شده بودهد. یکی از این نمونه ها به نظر می رسد که جنبه مذهبی داشته و معبد تل السوان بوده است. در این معبد پیکرهای گلی الهه های مادر بسیاری به دست آمد و یک نمونه پیکرک از سنگ مرمر مشاهده گردید که پیدایش کاملی نداشت و مراحل اولیه ساخته شدن را طی کرده بود. در زیر این معبد گورستان تل السوان خاکبرداری گردید که از میان بقایای آن بیش از یکصد و پنجاه پیکرک و ظروف سنگی مرمر بدست آمد. اجساد به طور جمعی درگوری که در خاک بلکه حفر گردید ه بود قرار داده شده بودند. کاملترین بنایی که به معبد مشرر شده و از تل السوان شناسایی گردیده است در اوج شکوفایی فرهنگ سامره خاکبرداری گردیده است.

 

آثار معماری دوره جدید حلف:

در گزارش حفریات تپه اوپاچبه قید گردیده است که در گمانه ای که دردامنه تپه حفاری شد پنج لایه ساختمانی مربوط به دوره قدیم حلف شناخته شد ولی جزئیات آن منتشر نشده است. این بناها از نظر طرح و فرم به شکل خاصی بنا شده اند که به تولوس موسومند قسمت اصلی این باناها دارای نقشه و پلان مروری هستند که برای سهولت آنها را خانه های گرد خواهیم نامید. این خانه ها بر روی پی سنگی که از قلوه سنگهای به اندازه متوسط بنا شده بودند ساخته شده اند فقط در یک نمونه پی بنا از بین رفته است. اختلاف شکل این خانه های گرد به صورت اضافاتی که به قسمت اصلی بنا الی ناشی گردیده است.

 

خانه سوخته:

از دوره جدید حلف ساختمان بسیار جالبی خاکبرداری شده است و خانه سوخته نامیده شده است. خانه سوخته به نظر می رسد که کارگاهی بوده که اطاقهایی بدون طرح و نقشه قبلی در جوار یکدیگر ساخته شده بودند. خانه سوخته دارای حیاط مستقلی نیست و در آن قسمتهای مجزایی برای رفع احتیاجات روزمره مانند سیلو و محل ذخیره آذوقه ساخته نشده بود. دیوارها و کف اتاقها از چینه ساخته شده بود که روی آنها را با کاهگل اندود نموده بودهند. از آنجا که قسمتی از این ساختمان در اثر آتش سوزی از بین رفته بود به خانه سوخته موسوم گردید.

 

آثار معماری دوران عبید

در تپه گاه ها قدیمی ترین نمونه تولوس مشخص شده است. قطر این تولوس حدود 5 متر بود. دوتولس دیگر نیز دیده شده است. دیگر ساختن این بناها متوقف شده بود که دوباره بزرگترین و مجهزترین تولوسها را که قطر آن از دیوار خارجی بین 18 و 19 متر بود و داخل آن 17 اتاق ایجاد شده بود خاکبرداری گردید. ورودی این تولوس به صورت سطح شیب داری بود و دیوارهای محل نزدیک و رودی فخیم تر از سایر قسمتها ساخته شده بودند. بزرگترین اطاق داخل این تولوسها اطاق میانی بود که 13 متر طول و 60/2 متر عرض آن بود.

در جایی دیگر با یک نوآوری در ساختان بناهای مذهبی روبرو می شویم. یک معبد بزرگ خاکبرداری شده که از قلوه سنگهای بزرگ برای ساختمان پی بنا استفاده شده بود و تالار مرکزی 12 متر طول و 5/3 متر عرض داشت و شامل 17 اتاق جانبی بود.

سه معبد که در جوار یکدیگر و متصل به یکدیگر در اطراف یک محوطه باز و وسیع بنا شده بود خاک برداری شده است. که به «معبد شمالی» و «معبد مرکزی» و «نمازگاه شرقی» شهرت دارند. گوشه های این سه معبد با چهار جهت اصلی شمال و جنوب و شرق و غرب در یک جهت قرار دارند. دیوارها با خشت ساخته بودند. عرض دیوارها به اندازه یک و نیم خشت بود و دیوارها را با پشتیبانهای تزئینی استوار نموده بودند. به نظر می رسد دیوارها را با رنگ نیز تزئین نموده بودند. پلان معبد شمالی دقیقاً شبیه معابد اریدو می باشد.

 

آثار معماری اریدو:

معماری بناهای مسکونی:

اقوام ساکن اریدو در خانه های خشتی و عده ای در کلبه های ساخته شده از نی زندگی می کردند. در اینجا خانه ای خاکبرداری گردید که دیوارهای آن را بانی ساخته بودند و سپس دوسطح دیوارها را با اندودی از گل پوشانده بودند. صخامت دیوار فقط 15 سانتی متر بود و کف اتاق را با مخلوطی از گل و شن اندود نموده بودند. داخل کلبه به چند قسمت تقسیم گردیده بود که در دو قسمت آن سکوی کوچکی تعبیه شده بود که به نظر می رسد روی آن امور مربوط به پخت و پز انجام می شده است. کنار یکی از این سکوها انبارک کوچک ذخیره غله ساخته شده بود و یک تنور گلی که یک ظرف داخل آن قرار داشت و همچنین چند سه پایه گلی برای نگهداری دیگ به دست آمد که خود دلایل دیگری هستند که از این سکوهای کوچک جهت انجام امور پخت و پز استفاده می شده است. مقدار زیادی وزنه های تورماهیگیری که از گل ساخته شده بودند و قطعات سفال از داخل اتاقهای این خانه به دست آمد. پس از متدوک ماندن خانه داخل اتاقها به وسیله شن های روان پر شده بود.

 

معماری معابد:

مهمترین بقایای فرهنگی که در نتیجه حضریات اریدو مشخص شده اند بقایای معابدی هستند که به طور منظم در طبقات مختلف بر روی یکدیگر بنا شده اند و در زیکورات اریدو واقع شده اند. بنای زیگورات اریدو را آمارسین که در حدود بین سالهای 2047 تا 2039 پیش از میلاد به عنوان سومین پادشاه سلسله سوم آور در بابل حکومت می کرد آغاز نمود ولی قبل از به اتمام رسیدن بنا بر اساس یک متن سومری در اثر عفونت ناشی از تنگی کفش و میخچه پافوت شد. معابد هیجده گانه اریدو در گوشه ای در زیر زیگورات اریدو بنا شده بودند. از این معابد فقط طبقات 18 تا 6 متعلق به دوره عبید بوده و بقیه در ادوار مختلف آغاز ادبیات (اروک و جمدت نصر) بنا شده است. ضخامت آثار باستانی که بقایای معابد را در بر می گیرند به حدود 12 متر می رسد. به طور کلی از نظر شباهات های موجود بین پلان آنها معابد دوره عبید در اریدو را می توان به سه گروه تقسیم نمود. قدیمی ترین این گروهها را معابد طبقات 18 تا 15 تشکیل می دهد.

گروه دوم معابد طبقات 11 تا 9 هستند. در حد فاصل بین این دو گروه معابد 14 تا 12 قرار می گیرند که از آنها فقط داغ دیوارها در بعضی قسمتها باقی مانده و قابل بازسازی نیستند تا بتوان از چگونگی پلان آنها اطلاعاتی به دست آورد. گروه سوم معابد طبقات 8 تا 6 هستند که شباهت بسیار نزدیکی بین پلان این گروه و گروه دوم موجود است.

 

آثار معماری سلسله پادشاهی آور:

این دوران از نظر کتیبه های تاریخی فقیر می باشد. اما آور - نمو چندین زیگورات در آور، اوروک، اریدو، نیپورو، شهرهای مختلف احداث کرد که هنوز جالب ترین اماکن تاریخی بشمار می روند.

یکی از این برجها مطبق که خوب محافظت شده زیگورات آور است که می توانیم آن را به عنوان نمونه ذکر کنیم. زیگورات یکی از این برجها مطبق که خوب محافظت شده زیگورات آور است که می توانیم آن را به عنوان نمونه ذکر کنیم. زیگورات آور را با خشت و گل بنا شده ولی «پوسته ای به ضخامت هشت پا از آجر روی آن را پوشانده» و از پایه تا رأس آن 200 تا 15 با ارتفاع دارد. زیگورات مزبور در اصل سه طبقه داشته و اکنون تنها طبقه اول و قسمتی از طبقه دوم باقی مانده است. ارتفاع کنونی آن 60 پا می باشد. معذلک این توده عظیم خشت و آجر حالت سبکی فوق العاده ای دارد که بخشی از آن ناشی از تناسب کامل و بخش دیگر ناشی از این واقعیت است که کلیه خطوط آن قدری منحنی است. تدبیری که گمان می رفت بوسیله معماران یونانی که معبد پارتنون را دو هزار سال بعد ساخته اند، اختراع شده است. در کنار ضلع شمال شرقی برج، سه رشته پلکان طولانی به یک پاگرد بین طبقه اول و دوم ختم می شود و از این پاگرد پلکانهای دیگری به طبقات دوم و سوم و بالاخره به معبدی که در رأس ساختمان قرار دارد می رود. زیگورات روی یک زمین مسطح در قلب «شهر مقدس» بنا شده است، یعنی محوطه محصوری که به خدایان و شاهان اختصاص داده شده بود و بخش عمده نیمه شمالی شهر را اشغال می کرد. این بنای عظیم سایه اش را به صحن بزرگ نانا ـ که محوطه ای سرباز و گود است که گرداگرد آن را انبارها و مجوه های کاهنان فرا گرفته، و معاغبد خدای ماه و همسرش الاهه بین گال و کاخ شاهی و انبیه کم اهمیت تر می افکند. نظر به این که بلندی آن از دیوارهای شهر بیشتر است انعکاس آن در آبهای فرات که از ضلع غربی آن می گذرد به خوبی دیده می شود. حتی امروزه نیز این هرم مدور سرخ و قهوه ای که بر فراز تپه عظیم ویرانه خاکستری رنگی قرار گرفته است. یک نقطه تحول تاریخی را نشان می دهد که از فاصله چند فرسخی قابل رؤیت است.

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
ارز دیجیتال
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش
موضوعات
تبلیغات
کسب درآمد اینترنتی
تبلیغات متنی
تمامی این سایت متعلق به شماست