معنای احکام
دستورهای عملی اسلام که وظیفه انسانها را نسبت به کارهایی که باید انجام دهند و یا از آن دوری کنند، مشخص میکند، احکام گویند.
اقسام احکام
احکامی که وظیفه مکلّفان را معلوم میکند، پنج قسم است:
واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح
واجب: کاری است که انجام دادن آن لازم است و ترک آن عقاب دارد، مانند نماز و روزه.
حرام: کاری است که ترک آن لازم و انجام دادنش عقاب دارد، مانند دروغ و ظلم.
مستحب: به کاری می گویند که انجام دادنش بهتر است و ثواب دارد، مانند صدقه دادن.
مکروه: کاری است که ترک آن نیکو میباشد، ولی انجام دادنش عقاب ندارد، مانند فوت کردن به غذا و خوردن غذای داغ.
مباح: به کاری گویند که انجام دادن و ترک آن مساوی است، نه عقاب دارد و نه ثواب، مانند راه رفتن و نشستن.
احتیاط مستحب: احتیاطی است غیر فتوای فقیه، و رعایت آن واجب نیست.
احتیاط واجب: امری است که مطابق احتیاط بوده ولی فقیه در آن فتوا نداده است، در چنین مواردی مقلّد میتواند به فتوای مجتهد دیگر که در رتبه بعد قرار دارد (فالا علم) عمل کند.
احوط: منطبق با احتیاط.
اظهر: ظاهرتر و روشنتر، از فتواست و مقلّد باید طبق آن عمل کند.
آغاز عبادت
بلوغ
در آغاز جوانی هر فردی تحولی بزرگ در او رخ میدهد. قوای جسمی و روحیاش شکوفا میشود، عشق و امید در او موج می زند. احساس میکند شخصیتی پیدا کرده، دیگر تابع این و آن نیست. میخواهد خودش مستقل باشد، خودش تصمیم بگیرد، یعنی دیگر او ((بالغ)) شده، ولی چه کند، نمیداند از میان هزاران راهی که در پیش چشمان او رخ مینماید کدام را انتخاب کند. میخواهد سعادت ابدی را تحصیل کند. احساس میکند به رهنمایی آگاه و دلسوز نیاز دارد. پیک الهی را میبیند که با نامهای آسمانی به سویش آمده دست او را میبوسد و نامهاش را میگشاید، همه چیز در آن هست، دیگر جایی برای نگرانی باقی نمانده، راه از چاه و حق از باطل برایش روشن شده است و به شکرانه این که خدا تاج عزّت بر سر او نهاده است ((جشن تکلیف)) میگیرد، یعنی از این به بعد ((مکلّف)) شده است و نسبت به احکام وظیفه دارد.
علائم بلوغ
بعضی پس از چند ماه که از بلوغشان گذشته تازه متوجه میشوند که بالغ بودهاند و در این مدت وظایف خود را انجام ندادهاند.
تشخیص این مساءله آسان است ولی بیایید کمی دقت کنیم، بلوغ سه نشانه دارد اگر یکی از آنها در دختر دیده شود بالغ شده است.
1 - سن بلوغ
باز هم توجه داشته باشیم که سن بلوغ بر اساس سال قمری است.
سن بلوغ در دختران تمام شدن نُه سال قمری است.
سال قمری ده روز و هجده ساعت از سال شمسی کمتر است.
حالا بیایید 96 روز و 18 ساعت را از 9 سال شمسی کم کنیم تا سن بلوغ دختران بر اساس سال شمسی به دست آید.
استفتاء
سن بلوغ دختر تمام شدن نُه سال قمری است، ولی تکالیفی که قدرت بر انجام آن نداشته باشد، مثل روزه، از جهت عدم قدرت ساقط است. ولی اگر میتواند در همان رمضان بطور منفصل (مثلاً یک روز در میان) انجام دهد و به وظیفهاش عمل کند.
2 - روئیدن مو:
یکی دیگر از علایم بلوغ روئیدن ((مو)) در زیر شکم است.
3 - عادت ماهانه
از نشانههای مهم بلوغ در دختران افزایش طول قد، بزرگ شدن پستانها و لگن خاصره است و سرانجام عادت ماهانه است. همه این نشانهها دلیل بر آن است که دختر نوجوان قادر به تولید مثل است و عادت ماهانه پایان رشد سریع بدنی دختران را اعلام میدارد.
نگاهی به دوران پیش از بلوغ
وقتی انسان به حد تکلیف رسید باید نظری به دوران قبل از بلوغ خود بیندازد تا اگر وظیفهای از دوران پیش از بلوغ بر عهده وی آمده آن را انجام دهد.
به چند نمونه توجه کنید:
خمس: اگر بچه خردسالی سرمایهای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، بنابر احتیاط مستحب بعد از آن که بالغ شد باید خمسش را بدهد.
جبران حقوق مردم: اگر بدون رضایت صاحب مال، در مال او تصرف کند یا چیزی از اموال او را از بین ببرد و یا چیزی از اموال دیگران را بردارد، پس از آن که بالغ شد باید خسارتش را بپردازد و یا صاحب آن را راضی کند (اگر ولّی شخص نابالغ صاحب مال را راضی نکرده باشد).
دختر پس از بلوغ میتواند در اموال خود تصرف کند، ولی اگر به حدی از رشد نرسیده که بتواند سود و زیان خود را بسنجد، هنوز حق تصرف در اموال خود را ندارد و مسؤ ولیت اموال او با پدر و پدر بزرگ (پدری) اوست.
اجتهاد و تقلید
دین اسلام بر اساس اعتقادات صحیح و حق و دستوراتی برای انجام دادن و ترک کردن چیزهایی در زمینههای گوناگون، بنا شده است.
در اعتقادات، تقلید جایز نیست. در اعمال و دستورهای غیر اعتقادی، امّا ضروری دین، هم تقلید لازم نیست، ولی در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد، یعنی، بتواند از روی دلایل شرعی وظیفه خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریه خود عمل کند. در غیر این صورت، عقل برای او دو راه معین کرده است:
الف ) تقلید: یعنی بر طبق فتاوای مجتهدی که واجد شرائط است، عمل کند.
ب ) احتیاط: یعنی با توجه به نظر تمامی و یا گروهی از مجتهدان، آنچه را مطابق احتیاط میبیند، عمل کند.
چرا در مسائل دینی باید تقلید کنیم
انسان هنگامی که چشم به این جهان میگشاید چیزی نمیداند، ناچار باید از تجارب و از اندوختههای علمی دیگران بهره مند شود، زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی نیاز به علم و دانش است.
اساساً زندگی روی دو پایه محکم استوار است: ((دانستن)) و ((عمل کردن))
بر مبنای همین اصل نخستین است که انسان زندگی را آغاز میکند، و سپس با کمک غرایز راه و رسم زندگی را آموخته و درِ کمال و سعادت به روی او باز میشود و آن غریزه ((تقلید)) است که با منطق صحیح عقل و فطرت همراه است.
بر اساس همین منطق و فطرت است که ما در زندگی روزمره برای ساختن عمارت به معمار و بنّاء، و در دوختن لباس به خیاط، و هنگام بیماری به طبیب مراجعه میکنیم.
به هر حال عقل و فطرت ما را در هر رشتهای به کارشناس و متخصص آن ارجاع میدهد.
همچنین بر اساس همین منطق است که در تعلیمات دینی و قوانین الهی مردم به پیروی از فقهایی که در تشخیص احکام الهی مهارت دارند، رهنمون میشوند، فقهایی که سالیان طولانی با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته، و به مقام شامخ اجتهاد رسیدهاند و میتوانند قوانین الهی را از مدارک اصلی آن استخراج و استنباط کنند در دسترس مردم قرار دهند.
فقهایی که رهبران و راهنمایان دینی مردم هستند و از طرف پیشوایان الهی اسلام این مقام بزرگ به آنها اعطاء شده است تا افراد را در تمام شئون دینی رهبری کنند.
شرائط مرجع تقلید
مساله 1:
مجتهدی که انسان از او تقلید میکند باید دارای چنین شرایطی باشد:
مرد باشد، عاقل باشد، شیعه دوازده امامی باشد، حلال زاده باشد، آزاد باشد، زنده باشد، عادل باشد، و بنابر اظهر از مجتهدان دیگر اعلم باشد و مجتهد اعلم کسی است که در استخراج احکام (از منابع آن) از مجتهدان دیگر استادتر باشد.
راههای شناخت مجتهد اعلم
مساله 2:
مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت:
الف ) خود انسان یقین کند، مثل اینکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
ب ) آن که دو نفر عالم عادل که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم عادل دیگر، با گفته آنان مخالفت نکنند،
ج ) آن که عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند. بلکه از هر راهی که انسان، اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند، بنابر اظهر میتواند به همان اکتفا کند.
مساله 3:
اگر شناختن اعلم، مشکل باشد و انسان، گمان به اعلم بودن کسی دارد، در صورتی که گمان او به حدّ اطمینان برسد، باید از او تقلید کند، بلکه اگر اطمینان برای او حاصل نشد، ترجیح کسی که فقط به اعلم بودن او گمان دارد یا احتمال میدهد، بعید نیست.
ولی بهتر این است که در این صورت، به قول کسی عمل کند که موافق احتیاط باشد. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگرانند، و با یکدیگر مساوی باشند، باید از یکی از آنان تقلید کند.
راههای بدست آوردن فتوای مجتهد
مساله 4:
راههای به دست آوردن فتوای مجتهد، عبارت است از:
الف ) شنیدن از خود مجتهد
ب ) شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند
ج ) شنیدن از کسی که مورد اطمینان، و راستگو است
د) دیدن در رساله مجتهد در صورتی که به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد، بنابر احوط
مساله 5:
اگر مجتهد اعلم در مساءله ای فتوا دهد، کسی که از او تقلید میکند، نمیتواند در آن مساءله، به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر مجتهد او فتوا ندهد و بفرماید: ((احتیاط آن است که فلان طور عمل شود.)) مثلاً بفرماید: ((احتیاط آن است که در سه مرتبه تسبیحات اربعه (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر) بگویند))، باید مقلد به این احتیاط - که احتیاط واجب می گویند- عمل کند و سه مرتبه بگوید و یا بنابر احتیاط واجب، از مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر و یا مساوی است، عمل کند، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند، میتواند یک مرتبه بگوید.
مساله 6:
اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مساءله ای فتوا داده، احتیاط کند و مثلاً بفرماید: ((ظرف نجس را اگر یک مرتبه در آب کر بشویند، پاک میشود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند)) مقلّد او نمیتواند در آن مساءله، به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، بلکه باید یا به فتوا عمل کند، یا به احتیاط بعد از فتوا- که آن را احتیاط مستحب می گویند- عمل کند.
مساله 7:
فقها، برای تقلید ابتدایی، زنده بودن مجتهد را شرط میدانند، امّا اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت، در این که ((آیا میتواند بر تقلید او باقی بماند یا به مجتهد زنده مراجعه کند؟)) مورد اختلاف است. پس اگر کسی در این مساءله، مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل میکند و گر نه طبق نظر مجتهد زنده اعلم عمل میکند.
مساله 8:
مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد
مساله 9:
اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود عمل کرده است و یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفهاش تقلید از او بوده، یا با فتوای مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند، مطابق باشد و عباداتی را که قبلاً انجام داده، با قصد قربت انجام داده باشد.