مقدمه
ورود به بازار جهانی بیوتکنولوژی، نیازمند سرمایهگذاری و انجام اقدامات مناسب در این زمینه میباشد. کشورهای مختلف و از جمله کشورهای درحال توسعه، استراتژیهای مدیریتی مختلفی را برای ورود به عرصه نوینی که بهنام اقتصاد زیستی در حال شکل گرفتن است، در پیش گرفتهاند. در زیر به برخی محورهای مشترک این استراتژیها اشاره شده است:
توسعه بهرهبرداری اقتصادی از بیوتکنولوژی، نیازمند ایجاد یک سیستم مدیریتی متناسب با اقتصاد نوین محصولات بیولوژیکی میباشد. کشورهای در حال توسعه جهت شرکت در این اقتصاد نوین، حداقل بایستی پنج نکتة کلیدی زیر را در سیستمهای مدیریتی خود در نظر گیرند:
1- دسترسی به بازار
2- اتحادهای بینالمللی بیوتکنولوژی
3- نظامهای مالکیت فکری
4- مدیریت منافع و خطرات
5- نظامهای مؤثر کنترل
1-دسترسی به بازار
یکی از بزرگترین گامها در ورود به تجارت جهانی، "دسترسی به بازار" میباشد. اگرچه به دنبال گفتگوهای پنجاه سال اخیر، آزادسازی تجاری تا حدود زیادی افزایش یافته است، ولی هنوز موانع زیادی در مقابل تجارت محصولات بیوتکنولوژی، به ویژه برای کشورهای جهان سوم، وجود دارد. تعرفههای بالا و نیاز به استانداردهای قابلقبول از جملة مهمترین این موانع محسوب میشوند. محصولات کشاورزی و صنعتی که به کشورهای صنعتی صادر میشوند، از میزان زیاد تعرفهها رنج میبرند. دراین میان، اتحادیة اروپا و ژاپن دارای بالاترین تعداد محصولات کشاورزی با تعرفة بالا میباشند. به طور کلی تعرفههای بالا و تعدیل قیمتها، تمایل برای فروش محصولات نهایی فرآوری شده توسط کشورهای در حال توسعه را کم میکند و به این ترتیب امکان رشد و تجمع مهارتها در این کشورها کم میشود.
از آنجاییکه کشورهای پیشرفته، یارانههای بالایی به بخش کشاورزی و محصولات صادراتی اختصاص میدهند، توانستهاند در بازار تجارت جهانی، بسیاری از کشورهای در حال توسعه را به حاشیه برانند. همچنین به دلیل عدم وجود بازارهای آزاد، کشورهای در حال توسعه تمایل زیادی برای سرمایهگذاری در زمینة صادرات محصولات فرآوریشده حاصل از مواد خام خود را ندارند.
مشکل دیگر صادرکنندگان این است که میبایست محصولات خود را به سطح استانداردهای کشورهای واردکننده برسانند که این یک عامل مهم در تجارت بینالملل میباشد. در بیشتر موارد، استانداردهای داخلی کشورهای صادرکننده، با استانداردهای بازارهای صادرات متفاوت است؛ لذا این کشورها برای رساندن محصولات خود در سطح استانداردهای موردنیاز بازار و مصرفکنندگان، هزینههای زیادی را متحمل میشوند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه، اغلب فاقد امکانات و نیروی متخصص کافی برای رساندن تولیدات خود به سطح استانداردهای مطلوب واردکنندگان هستند. این در حالی است که کشورهای در حال توسعه، حتی محصولاتی را وارد میکنند که در کشورهای پیشرفته ممنوع شدهاند؛ ولی کشورهای پیشرفته محدودیتهای زیادی برای ورود محصولات تولیدشده در کشورهای درحالتوسعه قایل هستند.
این نوع محدودیتها و دیگر مکانیسمهای بازدارنده، محدودیت بزرگی در زمینه ورود به بازار بیوتکنولوژی محسوب میشوند. بنابراین نیاز است که کشورهای درحال توسعه در جهت برطرف کردن این موانع و پیشبرد استفادة گسترده از بیوتکنولوژی، گام بردارند و تلاش خاصی برای ایجاد فرصتهای تجاری بهتر انجام دهند. این تلاش بایستی بر مبنای معیارهایی باشد که بتواند موانع و سدهای معرفی و صادرات فرآوردههای بیولوژیک تولیدشده در کشورهای در حال توسعه را از پیش رو بردارد. بدونشک، این معیارها بایستی بهعنوان استراتژیهای دارای اولویت، در اقتصاد زیستی (Bioeconomy) نوین که در حال تکوین است، مدنظر قرار گیرند.
2- اتحادهای بیوتکنولوژی (Biotechnology alliance)
یکی از پیشرفتهای بزرگ در ساختار جهانی بیوتکنولوژی، ایجاد شبکههایی است که فعالیتهای مشترک انجام میدهند. این شبکهها، محصول همکاری و ارتباطات پیچیده بین تعداد زیادی از سرمایهگذاران هستند. این همکاری، ریسک ناشی از توسعة محصولات جدید را کاهش داده و باعث تبادل اطلاعات بین سرمایهگذاران میشود. این همکاریهای مشترک، بطور کلی از طریق گرفتن مجوز (licensing)، پرداخت هزینههای تحقیق و توسعه، بازپرداخت هزینههای محصولات و خدمات تولید شدة مشترک، اعطای حق امتیاز و غیره به تأمین منابع مالی کمک مینمایند. چنین تشکیلاتی به ویژه در مناطقی که امکان دسترسی به دیگر اشکال مالی مانند سرمایهگذاری ریسکپذیر، کم و محدود است؛ از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. حتی در جایی که امکان سرمایهگذاری ریسکپذیر نیز وجود دارد، این نوع همکاریها میتواند به عنوان یک عامل کاهشدهندة خطر (ریسک) عمل کنند. اغلب همکاریهای مشترک در کشورهای صنعتی صورت میگیرد. اما امروزه این نوع فعالیتها بهخصوص در زمینه بیوتکنولوژی کشاورزی به کشورهای در حال توسعه نیز سرایت کرده است.
در کنار عوامل کاهشدهندة ریسک که در بالا بدانها اشاره شد، فعالیتهای مشترک میتوانند نقش بسیار مهمی در توسعة توانمندیهای تکنیکی شرکتها و مؤسسات کشورهای در حال توسعه ایفا نمایند. این همکاریها به پیشبرد سیاست استانداردسازی تولیدات صنعتی در کشورهای در حال توسعه نیز کمک خواهد نمود. بدین منظور، بایستی مدلهای همکاریهای مشترک که با شرایط کشورهای در حال توسعه همخوانی دارد را شناسایی کرد و به عنوان بخشی از توسعة اقتصاد زیستی جدید بهکارگرفت.
3- نظامهای مالکیت فکری
معمولاً تکنولوژیهای نوظهور، با قوانین سختی در ارتباط با حفاظت مالکیت فکری مواجه هستند. بنا به دلایلی، بیوتکنولوژی اهمیت بیشتری در این زمینه دارد؛ زیرا اولاً نیازمند پتنت نمودن اشکال زندة تکنولوژی است و ثانیاً معیارهای سیاسی گاه و بیگاه در پایهریزی صنعت بیوتکنولوژی دخیل هستند.
عقاید مختلفی در مورد اهمیت حفاظت از پتنتها در تکامل صنعت بیوتکنولوژی وجود دارد. روند توسعة بیوتکنولوژی کشاورزی نشان میدهد که اهمیت قوانین مالکیت فکری در توانایی کشورهای در حال توسعه برای شرکت در اقتصاد زیستی جدید، بسته به ماهیت تحقیق، سطح توسعة تکنولوژیکی و میزان سرمایهگذاری، به طور چشمگیری متفاوت است.
بسیاری از کشورهای در حال توسعه هنوز قادر به حفظ جزئیات فعالیتهای اختراعی خود نیستند و برای این کشورها، شرکت در بازار نوپای اقتصاد زیستی، مبهم و نامأنوس است. بنابراین این کشورها میبایست نسبت به ایجاد قوانین مالکیت فکری اقدام کنند. بدونشک این قوانین، توانایی آنها را در ایفای نقش در اقتصاد زیستی جدید، تحتتأثیر قرار خواهد داد.
علاوهبراین، بسیاری از کشورهای در حال توسعه هنوز در مراحل اولیة یادگیری تکنولوژی میباشند؛ لذا برای توسعه صنعتی خود به تکنولوژیهای پتنت شده در کشورهای پیشرفته، نیاز دارند. کشورهای در حال توسعة نسبتاً پیشرفتهتر به ایجاد یک تعادل بین علایق خود برای "دسترسی به تکنولوژیهای پتنت شده کشورهای پیشرفته" و "حفظ و پتنت نمودن دستآوردهای خود" نیازمند هستند؛ اما تاکنون مدل مناسبی جهت گنجاندن این دو مفهوم مختلف در قالب یک استراتژی بوجود نیامده است.
4- مدیریت منافع و خطرات
عمدة بحثها در مورد خطرات بیوتکنولوژی در زمینههای بهداشتی و محیطی مطرح بوده است. عدم مدیریت و شناخت صحیح این منافع و خطرات، بهعنوان یک عامل اصلی و مهم در بروز مقاومت در پذیرش تکنولوژیهای جدید بهشمار میرود. امروزه در دنیا مؤسساتی وجود دارند که راجع به "مدیریت منافع و خطرات بیوتکنولوژی" کار میکنند. بهطور معمول، چنین بحثهایی به عنوان بخشی از تکامل بازار محسوب میشوند.
بههرحال بحثهای مربوط به خطرات بیوتکنولوژی، میتوانند تهدیدی برای صنعتی شدن آن باشند. مثلاً استفاده از محصولات مقاوم به حشرات، دارای مزایای زیاد اقتصادی و منافع بهداشتی است، ولی ذینفعهای صنایع شیمیایی در مقابل آن مقاومت میکنند.
5- نظامهای مؤثر کنترل
در مورد بیوتکنولوژی صنعتی، دو جنبه تنظیمی وجود دارد که میتواند اقتصاد زیستی جدید را تحت تأثیر قرار دهد:
الف) جنبه اول به بازار جهانی محصولات تراریخته مربوط میشود؛ این محصولات گاه با مقاومتهایی از طرف مصرفکنندهها روبرو میشوند. در برخی از موارد، علت بروز این مقاومتها، وجود مسایل فرهنگی میباشد. اگر این تکنولوژیها به کشورهای مصرفکننده انتقال داده شوند و کشورهای مصرفکننده، خود تولیدکنندة این نوع محصولات باشند، مقاومتها کمتر خواهند شد.
ب) جنبه دوم، تنظیم و کنترل معیارهایی است که برای تسهیل پذیرش بیوتکنولوژی صنعتی طراحی شدهاند. در اصل، کنترل بیوتکنولوژی صنعتی مشابه کنترل محصولات بیوتکنولوژی کشاورزی و پزشکی خواهد بود؛ اما هنوز مورد مخالفت قرار نگرفتهاند و در مقایسه با موارد دیگر، کمتر بحثانگیز بودهاند؛ زیرا اولاً محصولات بیوتکنولوژی که در مراحل مختلف فرایندهای صنعتی استفاده میشوند (مانند آنزیمها در صنایع نساجی و چرم)، خود محصول نهایی (مثلاً لباس و کفش) نیستند و ثانیاً آنزیمها توانایی انتقال توالیهای ژنی که از آن تولید شدهاند را به هیچ کدام از دیگر اشکال حیات ندارند. در واقع مزایای بالقوة بیوتکنولوژی صنعتی آنرا به عنوان یک ابزار توانمند در فرایند توسعة پایدار درآورده است.
تعداد فزآیندة اختراعات و سیستمهای طراحی جدید کمک خواهد نمود تا بیوتکنولوژی بتواند با سایر تکنولوژیهای قدیمی رقابت کند؛ البته در این میان، کاهش هزینهها، یک عامل مهم میباشد؛ این مسئله در مورد سوختها و پلاستیکهای بیولوژیکی که توان رقابت با همتایان قدیمی (پلاستیکهای ساختهشده از مواد نفتی) را ندارند، بیشتر به چشم میآید. بههر حال استفاده از ارگانیسمهای تراریخته در فرآوری غذاها، کودهای بیولوژیک و فرآوری ضایعات، در مقایسه با سوختها و پلاستیکهای بیولوژیک، بحثانگیزتر خواهند بود.
قیمت گذاری در بازارهای صادراتی:
شرکتها در تعیین قیمت، یکی از اهداف بازاریابی زیر را دنبال میکنند:
1- قیمت پایین برای بقاء یا افزایش تقاضا
2- قیمت بالا برای به دست آوردن حداکثر سود در بازارهای رقابتی
3- رهبری در بازار، یعنی داشتن بیشترین سهم بازار و لذا داشتن حداقل قیمت ممکن
4- برتری کیفی نسبت به رقبا: قیمت بالا
روشهای قیمت گذاری در بازارهای صادراتی:
برخی از شرکتها در بازارهای صادراتی در تعیین قیمت فروش محصول، نقطة سر به سر و برخی شرکتها نیز حداقل سود و یا بیشتر از پیش تعیین شده را در نظر میگیرند. ولی اصول منطقی این استکه در قیمتهای صادراتی با توجه به هزینههای تولید، توزیع، فروش و ریسک تصمیم گیری شود.
سیاستهای قیمت گذاری:
1- نفوذی 2- قشر خاصی از جامعه 3- بر اساس قیمتهای بازار
1- نفوذی: هدف شرکت دسترسی به اقشار مختلف مصرف کنندگان در جامعه بوده، رشد فروش، افزایش یا حفظ سهم بازار باشد.
2- قشر خاصی از جامعه: در این سیاست، هدف دسترسی به شرهای خاصی از مصرف کنندگان است که نسبت به قیمت حساسیت ندارند و حاضرند مبلغ تعیین شده را پرداخت نمایند.
3- بر اساس قیمتهای بازار: در این سیاست قیمت بر اساس بهای رقبا و کنش بازار تعیین میشود و اگر شرکت تمایل به حضور بلند مدت در بازار داشته باشد، روش منطقی به نظر میرسد.
عوامل مؤثر بر قیمت گذاری:
1- عوامل سازمانی 2- بازار 3- محیط
1- عوامل سازمانی: هزینههای بسته بندی، حمل و نقل، گمرک، مالیات، کانالهای توزیع کارمزد نمایندگان، هزینههای عملیاتی......
2- بازار: سطح درآمد، رقابت
3- محیط: عوامل غیر قابل کنترل، نرخ ارز، مقررات کنترلی دولت، نرخ تورم.
مشکلات قیمت گذاری در بازارهای جهانی
در سال 84 مسائل ومشکلات شرکت جاوید یکی از واحد های توایدی و صادراتی شامپو و شوینده در شهرستان طی بازدید از کارخانه و نشت کارشناسی با مسئولین و کارشناسان شرکت تحت عنوان میز کار کارشناسی در حوزه تهیه مواد اولیه وتولید، بازرگانی داخلی و صادرات مورد بحث و بررسی قرار گرفت که ماحصل آن به شرح ذیل میباشد. این شرکت در سال 1361 تاسیس و شروع به کار نموده که در زمینه تولید محصولات بهداشتی از جمله شامپو، مایع ظرفشویی، نرم کننده موی سر فعالیت دارد و با 186 پرسنل سالانه به میزان 3000 تن محصول تولید مینماید که قسمت اعظم تولید نیز مربوط به شامپو میباشد مشکلات در تهیه مواد اولیه وتولید: بواسطه اینکه شرکت علاوه بر تولید محصولات بهداشتی، ظروف بسته بندی را نیز خود تولید میکند لذا برای دونوع محصول مواد اولیه تهیه مینماید که مواد اولیه مربوط به تولید محصولات بهداشتی از کشورهایی نظیر ایتالیا، آلمان و چین وارد و مواد اولیه ظروف بسته بندی که مواد پلاستکی است از شرکتهای پتروشیمی در داخل کشور تامین میشود. مشکلات موجو د: 1- بالانس نبودن و نوسان زیاد قیمت مواد اولیه اعم از مواد اولیه وارداتی و مواد اولیه موجود در کشور که با افزایش روزافزون قیمت نفت در بازارهای جهانی این نوسانات بیشتر شده است 2- مواد اولیه وارداتی جهت تولید محصولات بهداشتی یا مشابه ایرانی ندارد، یا در صورت موجود بودن بلحاظ کیفی و قیمت تفاوت زیادی با آن دارد 3- عدم تحویل سهمیه تخصیصی مواد اولیه پتروشیمی از سوی شرکت تعاونی تولید کنندگان فرآوردهای بهداشتی، صنعتی و آرایشی 4- بواسطه اینکه شرکت خود راسا مواد اولیه مورد نیاز خود را از شرکتهای پتروشیمی خریداری مینماید و با عنایت به بالا بودن حجم تقاضای این مواد در کشور، لذا شرکت میبایست از ماهها قبل برای تهیه و سفارش مواد اولیه به میزان تقاضا، قیمت آنرا به حساب شرکتهای پتروشیمی پرداخت نماید که این مستلزم داشتن سرمایه در گردش بالاست 5- وجود مشکلات کار ومسائل کارگری به انضمام اجرای قوانین و ضوابط دست وپا گیر. در حوزه بازرگانی داخلی: 1- حضور کالاهی مشابه خارجی با مجوز و بدون مجوز در بازار داخلی و تمایل و تقا ضا برای خرید این محصولات 2- سودآوری بیشتر کالاهای وارداتی باعث شده است که فروشندگان به فروش این کالا ها تمایل بیشتری داشته باشند زیرا بواسطه ضابطه مند نبودن واردات و پایین بودن قیمت محصولات مشابه خارجی سود بیشتری را عائد فروشندگان می کند 3- مصونیت محصولات مشابه خارجی از ضوابط قیمت گذاری و سیستم نظارتی یکی از عللی است که باعث شده فروشندگان تمایل بیشتربه فروش محصولات خارجی نسبت به محصولات ایرانی داشته باشند. توضیح اینکه کارخانجات تولیدی ملزم به اجرای ضوابط قیمت گذاری و اعلام قیمت بصورت بر چسب و یا چاپ روی محصول خود میباشند که این امر نیز از سوی خرده فروشان رعایت میشود اما محصولات خارجی از این ضوابط به دور میباشند 4- پرداخت قیمت مواد اولیه پتروشیمی ماههاقبل از تحویل، ورود مواد اولیه از کشورهای خارجی، عدم پرداخت وجوه کالا از سوی فروشگاها نظیر اتکا، رفاه، شهروند و ... عدم اعطای تسهیلات بانکی با بهره مناسب باعث شده که شرکت در تامین نقدینگی و سرمایه در گردش با مشکلات جدی مواجه باشد 5- بالا بودن هزینه تبلیغات و بازار یابی با وجود رقابت شدید در بازار داخلی بواسطه افزایش و گسترش شرکتهای تولیدکننده محصولات بهداشتی در کشور 6- افزایش روز افزون قیمت مواد اولیه، بالا رفتن نرخ تورم در هر سال، افزایش هزینه های تولید اعم از دستمزد کارگران، تعرفه های آب، برق، گاز، مالیات، اخذ عوارض درقالب تجمیع عوارض، عدم امکان افزایش قیمت فروش بدلیل رقابت شدید در بازار باعث شده است که واحد تولیدی از کمترین سود ممکن بهره مند شود.
حوزه صادرات:
این شرکت به رغم صادرات انواع شامپو از طریق تجار ایرانی و خارجی به کشورهایی نظیر آسیای میانه، اروپای شرقی، افغانستان و برخی از کشورهای عربی، مشکلاتی را در سر صادرات دارد که بشرح ذیل میتوان نام برد.1- بواسطه ورود مواد اولیه از کشورهای خارجی، بالا بودن هزینه های تولید در کشور، محصولات شرکت بلحاظ قیمت توان رقابت با محصولات مشابه خارجی را ندارد 2- به منظورشناساندن محصول و فروش در بازار های هدف نیاز به تبلیغات و بازاریابی است که بالا بودن این هزینه ها از دیگر مشکلات در سر راه صاردات است 3- ارسال برخی محموله های صادراتی از سوی برخی شرکتها ی ایرانی با کیفیت پایین باعث بد بینی و از دست رفتن بازار شرکتهای ایرانی در کشورهای خارجی شده است که بعنوان نمونه بواسطه همین امر شرکتهای ایرانی بازار خود را در کشورهای آسیای میانه تا حدودی از دست دادند و شرکتهای ترکیه جانشین شرکت ایرانی شدند 4- نوسان شدید قیمت مواد اولیه باعث شده که شرکت قادر به تامین و تحویل محصولات به قیمت مورد توافق با تجار خارجی نباشند.
راهکارها وپیشنهادات:
1- ضابطه مند نمودن و تعیین کف ریالی واقعی برای واردات این محصول به منظور حمایت از تولیدات داخلی
2- اعطای تسهیلات بانکی با بهره مناسب به تولید کنندگان
3- تخصیص و افزایش سهمیه مواد اولیه پتروشیمی به این شرکتها
4- اولویت تامین مواد اولیه برای واحدهای تولیدی که صادرات دارند
5- تثبیت قیمت مواد اولیه در طول سال تا امکان تثبیت قیمت فروش محصول در داخل کشور و همچنین امکان انعقاد فرارداد با تجار خارجی با قیمت واحد در طول سال برای تولید کنندگان فراهم باشد
6- اعمال سیستم نظارت دقیق بر قیمت فروش محصولات وارداتی در فروشگاههای همسان سیستم نظارتی حاکم برمحصولات داخلی.
در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان، عوامل متعددی به عنوان مشکلات پیش روی صنایع دارویی مطرح هستند. عواملی مانند:
1) افزایش مستمر هزینه های تولید.
2 ) بالا بودن نرخ مالیات و کسورات قانونی در مقایسه با تولیدکنندگان رقیب در سایر کشورها.
3 ) افزایش نامعقول نرخ تورم در مقایسه با نرخ تورم در کشورهای رقیب.
4 ) عدم توجه به هزینه های ضروری تولیدکننده در نظام قیمت گذاری دارو برای انجام فعالیت های تحقیق و توسعه و اطلاع رسانی و معرفی فرآورده های جدید به جامعه پزشکی.
5 ) عرضه محصولات دارویی تولید داخل بیش از تقاضا و نیاز بازار داخلی.
6 ) مشکلات عدیده موجود در فرآیند صادرات محصولات دارویی.
7 ) عدم امکان انجام فعالیت های اطلاع رسانی به جامعه پزشکی و به روزرسانی اطلاعات علمی پزشکان به جهت منظور نشدن هزینه های ترویج در نظام قیمت گذاری و مکتوم ماندن هویت و تفاوت تولیدکنندگان داخلی.
8 ) مشکلات موجود در زمینه توسعه همکاری های دوجانبه با کمپانی های صاحب نام داروسازی دنیا.
9 ) محاسبه مارژین های بسیار اندک برای تولیدکنندگان که بالطبع صاحبان سرمایه را در بنگاه های تولیدی قادر نمی سازد تا همگام با رشد صنایع داروسازی جهان، سطوح تکنولوژی و دانش فنی و سخت افزاری واحدهای مربوطه را به روز نگاه داشته و یا ارتقاء دهند.
البته ده ها موضوع دیگر هم هستند که همگی دست به دست هم داده و مشکلات عدیده ای را در برابر تولید بهینه محصولات دارویی، ایجاد و توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی را محدود نموده است. لذا ضرورت دارد که برای فراهم آوردن شرایط و تسهیل رقابت تولیدکنندگان داخلی با رقبای خارجی، نهادهای قانونی تصمیم گیر و سیاستگذار برای رفع موانع و عوامل یاد شده، اقدامات جدی و عاجلی را معمول نمایند.
یکی از راهکارهایی که در این زمینه مؤثر است، اصلاح و افزایش منطقی قیمت فروش محصولات دارویی در داخل کشور می باشد. در حال حاضر بر اساس مصوبات قانونی، نرخ گذاری برای فرآورده های دارویی تولید داخل، مشمول قیمت گذاری توسط دولت است و از آنجایی که خریدار نهایی دارو در کشور نیز دولت می باشد، هرگز بهای واقعی و منطقی برای فروش فرآورده های دارویی تعیین نگردیده و به عناوین مختلف از پرداخت بهای مناسب برای محصولات دارویی به تولیدکنندگان خودداری گردیده است. بر اساس آمارهای بین المللی، مبلغ سرانه دارو در جهان بیش از 10 برابر مصرف سرانه کشور ما است. اگرچه قیمت گذاری دست پایین و نامناسب فرآورده های دارویی به جهت حمایت از همه بیماران به ویژه اقشار آسیب پذیر صورت گرفته است، ولی این موضوع منجر به آن شده است که رغبتی برای سرمایه گذاری در امر دارو وجود نداشته و همچنین توان مالی و نقدینگی مناسب برای ایجاد و یا دستیابی به فرآورده های دارویی جدید و مورد حاجت برای همه مردم از تولیدکنندگان داخلی ساقط و با فراهم نشدن شرایط، امکان بازسازی و نوسازی تأسیسات، تجهیزات و امکانات مدرن داروسازی، غیر ممکن شود. باید در نظر داشت که در حال حاضر کیفیت قابل قبول فرآورده های دارویی نیز به جهت استهلاک تأسیسات و ماشین آلات تولید و عدم نوسازی آنها در سال های آتی با مشکلات کیفی اجتاب ناپذیری مواجه و در این شرایط، تداوم تولید و حفظ کیفیت فعلی نیز غیرممکن خواهد شد. لذا موجب نگرانی است که در سال جاری بخش وسیعی از محصولات دارویی من جمله آنتی بیوتیک های خوراکی همچنان با قیمت های سال های قبل به فروش می رسد. بنابراین از دولت محترم خدمتگزار و همه دستگاه های سیاست گذار و ذیربط در امر قیمت گذاری دارو تقاضا می شود که این امر کلیدی، به گونه ای منطقی و عاجل، همه ساله مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد تا امکان نوسازی، تحقیقات و دستیابی به فرآورده های جدید دارویی برای تولیدکنندگان و صاحبان سرمایه در کشور فراهم شود. طبعاً از این رهگذر و با تحقق شرایط پیش گفته، امکان رقابت و حضور در بازارهای جهانی بیش از پیش ممکن می گردد. به علاوه، شیوه قیمت گذاری جاری در کشور توسط دستگاه های ذیربط دولتی و تعیین قیمت یکسان برای محصولات دارویی با نام مشابه که البته با کیفیت های متفاوت تولید می شوند و فی الواقع هزینه های تولید متفاوتی را دارند، در دنیای رقابتی امروز و در اداره بنگاه های اقتصادی پذیرفته نیست.
نتیجهگیری
در این مقاله برخی از عوامل توفیق در ورود به بازار جهانی بیوتکنولوژی و حضور در اقتصاد زیستی نوین، مورد بررسی قرار گرفت. یکی از مهمترین مسائل مطرح در این راستا، توانایی کشورهای در حال توسعه برای دسترسی به بازار نوپای اقتصادزیستی میباشد. این مقاله اهمیت سیستم باز دسترسی به بازار، قوانین مالکیت فکری قابل انعطاف در کشورهای صنعتی و کسب حداقل استانداردهای مالکیت فکری در کشورهای در حال توسعه، پیدا کردن شرکای تکنولوژیکی از طریق ایجاد اتحادیههای همکاری، توانمندسازی مکانیسمهای کنترل و تدوین سیستمهای مدیریت خطرات و منافع اقتصادی که با تکنولوژیهای نوظهور همراهند را به ویژه برای کشورهایی که به سمت توسعة پایدار صنعتی پیش میروند، تشریح نموده است. در این میان کشور ما نیز به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه، مشمول همة این مسائل مطرح شده میشود. اگر چه در زمینة برخی از موارد مانند مسائل کنترلی، کمیتههایی ایجاد شده است و در زمینه همکاری بینالمللی نیز کارهایی صورت گرفته است، ولی هنوز ما فاقد قوانین مشخص حفاظت مالکیت فکری هستیم و استانداردهای لازم برای محصولات بیولوژیکی را تعریف نکردهایم.
منابع:
ژوله، تورج، «این مقاله عنوان ندارد»، نشریه قالی ایران شماره 34 و 33، اسفند 79 ، فروردین 80، ص 8
•ماهنامه تخصصی بازاریابی، پیشین، ص 16
•فرش دستباف ایران، شماره 1 و 2 بهار و تابستان 78، ص 36
•ماهنامه تخصصی بازاریابی، پیشین ص 16